۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

میکروب شناسی سبز و دولت کودتا

شايد بكار بردن و تكرار ادبياتي كه خاص سردمداران دولت كودتايي است، كار اشتباه و منفي در سياست مقابله با كودتاچيان در بين منتقدين حاكميت باشد، ولي اين بنا نمي شود كه پاسخ كودتاچياني كه وقيحانه به شعور و عقلانيت و منش مردم شريف ايران توهين مي كنند را نداد و عامدانه از آن گذشت كه در اين برهه تاريخي سكوت؛ بس اشتباهي نا بخشودني است.


آقاي خامنه اي در آخرين سخنان گوهر بار خود در بين اجتماع حاميان خود در شهر قم انتخابات سال گذشته را رفراندمي به نفع نظام خواند و خاطر نشان ساخت كه كه" اين فتنه بعد از انتخابات انقلاب را در برابر ميكروبهاي سياسي و اجتماعي واكسينه كرد."


اين براي اولين يا آخرين بار نخواهد بود كه رهبر جمهوري اسلامي از چنين واژگاني استفاده مي كند و در اين نوشته نگارنده، تنها به افرادي در دولت كودتا اشاره مي كند كه از ديد ملت شريف و سبز ايران چنين واژه اي بيشتر در مورد آنان صدق مي كند.


ميكروبهاي سياسي و اجتماعي كساني هستند كه با راند خواري و در طول چند سال به يكباره تبديل به سردار ميلياردي مي شوند و سپس رخت و لباس گشاد وزارت كشور را به تن كرده و با استفاده از مناسب دولتي خود و براي به قدرت رساندن كودتاچيان دست به بزرگترين تقلب انتخاباتي در طول 32 ساله عمر جمهوري اسلامي مي زنند كه باعث بسياري از فجايع بعد از آن شد.


و يا اين واژه شايسته افرادي است كه تنها با يك خطبه در نماز جمعه، حكم قتل و عام ده ها نفر از هم وطنان خود را كه تنها به دنبال احقاق حقوق از دست رفته خود و به نتايخ دروغين انتخابات معترض بودند را صادر مي كنند و آنان را وقيحانه عامل دشمن و خارجي و فتنه گر و آشوبگر مي نامند.


نمي توان از كساني نام نبرد كه جوانان و نوجوانان بي دفاع اين كشور را در زندانهاي مخوف خود كهريزك، 209 ، بند الف سپاه مورد تجاوز و آزار جنسي قرار داد و اين عمل شنيع و غير انساني را با رمز فتح المبين نام گزاري مي كنند.


نمي توان از افرادي در دولت كودتايي احمدي نژاد نام نبرد كه بعد از كشتن جوانان معصوم و مظلوم اين مرز و بوم در زير وحشيانه ترين شكنجه ها از ترس و بيم افشاي اين جنايت ها مرگ اين جوانان را ناشي از بيماري منژيت اعلام مي كنند.


بايد از افراد نام برد كه روزنامه نگاران و وبلاگ نويسان منتقد را با احكام سنگين و غير انساني تنها بسب انتقاد از دولت به بند كشيده اند و به اين اكتفاء نكرده و با تبعيد اين عزيزان به زندانهاي دور افتاده بدون آب آشاميدني سالم و محيط كاملا غير بهداشتي باعث آزار و شكنجه تدريجي آنان و اتنقام از خانواده هاي آنان را فراهم كرده اند.


نمي توان كساني را از ياد برد كه شايسته اين واژه نباشند كه مردم سبز ايران را كه در 25 خرداد سال گذشته حماسه ديگري را در طول تاريخ آفريدند و با راهپيمايي ميليوني خود سطح درك و درايت خود را به رخ جهانيان كشاندند را خس خاشاك ناميد.


نمي توان كساني را لايق اين واژگان ندانست كه مادران داغدار حوادث بعد از انتخابات را كه در سوگ عزيزان خود نشسته اند و خانواده شهداي جنگ تحميلي (باكري و همت ) را مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت مي كنند.


آيا نبايد واژه ميكروب را براي كساني بكار برد كه با سياستهاي غلط و بد اقتصادي كشور را تا مرز پرتگاه خطرناك هدايت كردند و اقتصاد بيمار كشور را تا مرز فرو پاشي رسانده اند.


نگارنده اين مقاله بر اين نظر است كه اگر افرادي همچون من پاي در مقابل صندوق هاي راي گزارديم و راي به آقاي موسوي داديم تنها به اين دليل بوده كه به صداقت آقاي موسوي ايمان داشته و داريم و بدنبال راه و شيوه اي مدني بوديم تا باعث تغيير اوضاع كنوني كشور شود و بر اين نظر بوده و هستيم كه با محدود كردن ديكتاتورهاي كوچك و بزرگ و با هموار كردن راه براي آقايان موسوي و كروبي راه را بسوي دمكراسي و انتخابات آزاد، حكومت قانون و شرايط بهتر اقتصادي و سیاسی کمتر و کمتر کنیم و اين بمعنای تاييد ديكتاتور بزرگ نیست و اگر رفراندومي باشد مردم شريف ايران آن را در 25 خرداد سال گذشته بخوبي در معرض ديد جهانيان قرار دادند.


شما نمي توانيد اين نسل فهيم و آزاده را خس و خاشاك و ميكروب بناميد و از تبعات و باز خورد گفتار خود در آرامش كامل بسر برید. اين نسل ، نسلي است كه در گوش استبداد و ديكتاتور با صداي بلند فرياد مي زند ؛ که عمر ديكتاتورها بپايان رسيده است.

۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

امنیت در وبلاگ نویسی ( مجموعه مقالات)


حفظ امنیت و حریم خصوصی در فضای اینترنت بسیار مهم و جدی است که همواره باید به آن توجه داشت. اهمیت این موضوع زمانی که شما صاحب یک وبلاگ هستید و افراد مختلفی از سراسر دنیا بازدید کننده‌ی شما هستند، چندین برابر هم می‌شود.تا زمانی که مرکز توجه قرار نگرفته باشید، خطر چندانی شما را تهدید نمی‌کند، ولی به محض اینکه تعداد بازدیدکننده‌های وبلاگ شما بیشتر ‌شود، به همین نسبت احتمال حمله به شما نیز بیشتر می‌شود.

مخصوصا اگر یک وبلاگ نویس سیاسی باشید یا مطالب شما در خلاف جهت منافع حکومتی استبدادی همانند جمهوری اسلامی باشد.دانستن این مطالب برای شما که در خطرناکترین نقطه جهان یعنی ایران قرار دارید و در فضای مجازی فعالیت میکنید بسیار حیاتی و لازم است.این مقالات توسط آقای نیما راشدان روزنامه نگار و فعال سیاسی تهیه و تنظیم شده و در سایت توانا به آدرس :http://www.tavaana.org موجود می باشد.

لینک دریافت مقالات در زیر گذاشته شده است.

1. بخش اول

2. بخش دوم

3. بخش سوم

4. بخش چهارم

5. بخش پنجم


۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

تکرار تاریخ : انحلال احزاب، تک صدای کردن کشور، سقوط حاکمیت

بنظر می رسد وقایع امروز ایران به نوعی تکرار تاریخ است و شاهد تغیرات، تحولات بنیادی و شاید ویرانگر در زمینه سیاسی و اجتماعی در ایران هستیم. در سال 1353 حزب رستاخیز به دستور محمد رضا پهلوی تشکیل شد و تمامی احزاب قانونی در آن زمان مانند حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب پان ایرانیست، حزب ایرانیان در این حزب واحد (رستاخیز) ادغام شدند.

به عقیده بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی، یکی از علل تشکیل حزب رستاخیز شکست رژیم در اهداف و برنامه های انقلاب سفید بود. و بدنبال آن محمد رضا پهلوی در سال 1354 اعلام کرد: " هرکس نمی خواهد عضو این حزب شود بیاید گذرنامه اش را بگیرد و از ایران خارج شود."


در واقع مخالفین حکومت پهلوی سالها بدنبال چنین اشتباهی از جانب شاه بودند، که او و با بستن فضای سیاسی، قلع وقمع مردم و حمله به فیضیه، دستگیری رهبران انقلاب، اعدام و زندانی کردن مخالفان، تک حزبی و تک صدایی کردن کشور و ایجاد رژیمی دیکتاتوری این اشتباه را مرتکب شد آن را همچون هدیه ای دو دستی به مخالفین خود واگذار کرد. در چنین شرایطی محمد رضا پهلوی حلقه خودی ها را تنگ تر کرد و فضای باز سیاسی که همچون اکسیژنی برای یک جامعه پویا و جوان ضروری است را بکلی مسدود و برای یک انفجار بزرگ که همان انقلاب 57 بود آماده تر کرد. توپی که شاه برای مخالفین خود جلوی دروازه خود کاشت، تبدیل به یک گل طلایی شد. حمله به این حزب، نارضایتی عمومی حاصل از نتایج انقلاب سفید و تک حزبی شدن کشور راه را برای فروپاشی رژیم هموارتر کردند.


و این بار جمهوری اسلامی، در شرایطی که حاکمیت در بدترین وضع موجود بخصوص در 20 سال گذشته خود قرار دارد که در بعد بین المللی تحریم های شدید اقتصادی، انزوای بیشتر حاکمیت، سایه سنگین جنگ بر کشور احساس می شود، دولت با سیاستهای اشتباه اقتصادی و سیاسی وضع را از پیشتر بدتر کرده است،خبر اعتصابات در شهرهای مختلف کشور هر روز به گوش می رسد و از طرفی حاکمیت بعد از کودتای انتخاباتی سال گذشته، از لحاظ اعتبار و محبوبیت در پایین ترین سطح خود در نزد مردم ایران و دنیا قرار دارد.


با صدور حکم قطعی انحلال احزاب جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب توسط حاکمیت، جمهوری اسلامی بخش بزرگی از نیروهای وفادار به خود را که موازنه قدرت در ایران را حفظ می کردند را حذف و حلقه و دایره بخش اقلیت را کوچکتر کرد و حاکمیت وارد فاز جدیدی از حیات خود شد و با تک صدایی کردن کشور زمینه انحلال و فروپاشی خود را کلید زد.


نگاهی به روند این اقدام ( انحلال دو حزب منتقد دولت ) این مسئله را روشن می سازد که دولت پادگانی از اولین سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بدنبال بستن فضای سیاسی و اجتماعی و خفه کردن منتقدین خود و تک حزبی و تک صدای کردن کشور بوده است. سخنان احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری خود که گفت : " نظام ما تنها یک حزب دارد و آن حزب ولایت است" تا قطع یارانه های احزاب سیاسی در اولین سال ریاست جمهوری خود گواه برا این ادعاست.


حزب مشارکت از جوان ترین و پویا ترین احزاب در ایران است که از تشکیلات و سازماندهی خوبی در بین اقشار مختلف و در شهرهای سراسر ایران برخودار است. شاخه جوانان این حزب بخوبی در بین قشر جوان و دانشجو جا افتاده است و می توانست و پتانسیل آن را داشت که دوم خرداد دیگری را رقم زند و حاکمیت را با اصلاحاتی درست، جان دوباره بخشد که این کار با انحلال این احزاب به پایان رسید و حاکمیت بین دوراهی که یک راه به ادامه حکومت و دیگری سقوط است راه دوم را برگزید.

۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

ایران بدون اعدام





بمناسبت روز دهم اکتبر، روز جهانی علیه اعدام می خواستم مطلبی بنویسم ولی بهترین مطلبی که ترجیح دادم بنویسم آمار و مطالبی که بذهنم رسد در مخالفت با حکم اعدام بیان کنم.

بزرگترین آرزوی فعالان حقوق بشر و هر کس که برای جان انسان و برای بشریت حرمت قائل است اینست که زمانی حکم اعدام در ایران و ه و هرجای دیگر جهان لغو شود.

کاهش جرم و جنایت، بر پایی عدالت ، اجرای قوانین اسلامی، کاهش اندوه وایجاد مرهم بر دل خانواده مقتول، اینها پاره ای از توجیهات مقامات جمهوری اسلامی ، برای توجیه حکم اعدام است.


با نگاهی به کارنامه حقوق بشری جمهوری اسلامی در 30 سال گذشته و آمار بدست آمده از میزان جرم و جنایت در ایران در سالهای گذشته و ادعاهای حکومت مبنی بر اجرای حکم اعدام و ار تباط مستقیم آن با کاهش جرم وجنایت ما را به این نتیجه می رساند که نه تنها جرم و جنایت در ایران کاهش نیافته است بلکه رشد صعودی داشته و نتیجه این اعدامها بیشتر باعث رواج و ترویج خشونت در جامعه می شود.


137 تن در امسال اعدام شدند که حکم اکثر آنان به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر بوده است. که در این بین استان تهران با 132 اعدام بالاترین حکم در بین استانهای ایران داشته است. که این آمار نسبت به سال گذشته رشدی 10 درصدی داشته است.

در نیمسال نخست سالجاری دست کم 110 مورد حکم اعدام برای شهروندان ایران صادر و تائید کرده که در این بین دو حکم صادره به شیوه سنگسار است.

بعد از کودتای انتخاباتی سال گذشته ، تعداد از شهروندان به بهانه محاربه پای چوبه دار رفتند که در این بین می توان به حکم نا عادلانه فرزاد کمانگر فعال حقوق بشر، فعال محیط زیست، روزنامه نگار و معلم نام برد که درزیر وحشیانه ترین شکنجه ها اعترافات دروغین از او گرفته شد و مظلومانه به دار آویخته شد.

در سال گذشته احکام صادره 29 مورد آن به دلیل فعالیت سیاسی، شرکت در تجمعات اعتراضی بر علیه حکومت به جرم محاربه بوده و شیوه اعدام دو مورد آن بصورت تیر باران بوده است.در این موارد اعدام حکومت بیشتر بوسیله این اعدام ها بدنبال ایجاد رعب و وحشت در بین جوانان بوده است.

در هیچ جای قرآن نمی توان آیه ای دال بر اعدام برای اشخاصی که با سیستم حکومتی مخالف است یافت.

خانواده مقتول تنها با حکم قصاص و اعدام شخص قاتل تنها باعث قتل انسانی دیگر شده و باعث داغدار شدن خانوادهای دیگر می شود و باعث ایجاد تنفر و خشم همراه با خشونت و ایجاد حس انتقام در خانواده و جامعه می شود.

لغو حکم اعدام در ایران نیازمند تلاش و کوشش همه انسانهای آزاده در داخل و خارج کشور است تا با برپایی کمپین های لغو اعدام گامهای بلندی را در جهت این هدف بر داشت.

آمار اعدام در ایران در سال های گذشته:

http://iranhr.net/spip.php?article1617