۱۳۹۱ تیر ۱۲, دوشنبه

علویان سوریه – مذهب و قدرت


 به موازات اوج گرفتن خیزش مردمی برای برانداختن حکومت خودکامه اسد در سوریه، نیروهای مسلح سنی با گرایش‌های افراطی و سلفی (القاعده) در حال قدرت گرفتن در سوریه هستند.[۱]
 
بمب گذاری انتحاری دهم مه (۲۱اردیبهشت ماه) که در حدود ۵۵نفر را به کام مرگ کشید، تصویری تیره و تاری از آینده سیاسی سوریه در پیش روی مردم این کشور مجسم کرده است. سناریوی پیش رو سناریویی است دهشتناک و به غایت خونین در همسایگی کشوری همانند عراق که همچنان جنگ فرقه‌ای و مذهبی در آن قربانی می‌گیرد. هنوز در عراق تصویر ساختمان‌های نیمه‌ویران و دود آلود، اتومبیل‌های سوخته، اجساد متلاشی شده و تصویر ویديویی آماتور از افراد با چهره‌های پوشیده در حالی که کارد تیزی را در زیر گلوی شخصی اسیر قرار داده‌اند و متنی را با تهدید می‌خوانند، پلان به پلان در جلوی چشمانمان طراحی می‌گردد. این سناریو زمانی در پیش راه هرحکومت خودکامه‌ای با هر ایدئولوژی و باور دینی، فاقد پایگاه مردمی و بدون توزیع عادلانه قدرت و ثروت قرار خواهد گرفت. رژیم اسد نمونه‌ای از آن دست حکومت‌هاست، حکمرانی اقلیت علوی بر اکثریت سنی بدون توجه به در نظر گرفتن حقوق انسانی، اجتماعی و سیاسی دیگر تیره‌های مذهبی و قومی در سوریه.
 
 
حلقه قدرت در سوریه دهه هاست که در اختیار اقلیت علوی قرار دارد و تنها سهم کوچکی از قدرت به سنی‌ها رسیده است.
علویان که زمانی در اقلیت بوده‌اند چگونه پایه قدرت ایدئولوژیک خود را در سوریه مستحکم کردند؟
در این مقاله آیین علوی را واکاوی خواهیم کرد و به تکاپوی آنان برای کسب مشروعیت طی نیم قرن گذشته در سوریه می‌پردازیم.
 
 
تصویر کلی از علویان
 
سرزمین‌های دور دست کوهستانی مرزی، منتهی الیه غربی با مرکزیت لازقیه و طرطوس زادگاه اصلی علویان سوریه است که در حدود ۱۲ درصد جمعیت سوریه را تشکل می‌دهند. علویان سوریه مردمانی اغلب کشاور و محروم و فقیر بوده‌اند که در میان آنها جمعی وارد نیروی نظامی سوریه شدند و با پشتوانه نظامی گری خود را به قدرت رساندند.
 
 
در اوایل قرن نوزدهم میلادی (۱۹۱۵ م) پژوهشگران تعدادی از متون مذهبی محرمانه و رازآلود علویان را مورد بررسی قرار داده و منتشر کردند. این متون تصویری ارائه می‌دادند از آیینی با مؤلفه‌های پیچیده و ریشه‌های نامشخص.
 
 برخی از مشخصه‌های این آیین به شکل آشکاری شیعی و در برگیرنده ستایش علی بن ابیطالب و ائمه اثنا عشری است که علی را به شکلی کامل در تجسم پروردگار و به والاترین آفریده‌ها تبدیل کرده و می‌ستودند. در کنار نقش بی بدیل خداگونه علی، در باور علویان محمد پیامبر اسلام و سلمان فارسی (یار نزدیک محمد بن عبدالله)، به دلیل نقششان در هدایت انسان‌ها به این آیین جدید دارای جایگاه ویژه‌ای هستند. سه تن در سه ضلع مثلث با محوریت علی که نقش اساسی را برای علویان دارد، در حقیقت نام علوی از علی و کسی که پیروی علی است گرفته شده و البته باید گفت این فرقه هیچ ارتباطی با علی اللهی (شاخه دیگری از شیعه) ندارد.
 
 
باور کسانی مانندمنصور حلاج و ابن عربینیز در آیین علوی جایگاه ویژه‌ای دارد، وحدت وجودوحقاز پایه‌های باوری علوی‌گری است و خودآگاهی و الگو‌برداری از انسان‌های همانندعلیو یاحاجی بکتاشراه دستیابی به انسان کامل است. این کماکان شالوده اصلی تلقی فعلی از این فرقه را تشکیل می‌دهد [۲].
 
 
علویان و ابن عربی
 
 
باور علویان دربارهٔ خدا برگرفته از باورابن عربیاست. محمّد بن علی بن محمّد بن احمد بن عبدالله بن حاتم طائیمعروف بهمحی‌الدین ابن عربیعارفمسلمانعرباندلسی است. وی در سال ۵۶۰ ه.ق. در شهرمرسیهدر جنوب شرقیاندلس زاده شد وپدرش علی بن محمد از عالمان فقه وحدیث و تصوف و جدش نیز یکی از قضات اندلسی بود.
 
 
ابن عربی رسماً در سنّ ۲۱ سالگی یعنی در سال ۵۸۰ (ه.ق.) به تصوف ورود کرد، ولی او خیلی زود و در زمان کوتاهی پرآوازه شد، و علما و شیوخ زمانش به دیدار او شتافتند. محی‌الدّین آثاری بسیاری در شاخه‌های مختلف حکمت وعلم گردآوری کرد، تصوف را به نوعی فلسفه تبدیل‌کرد و در نوشته‌هایش عقاید و باورهای بسیاری ازمکاتب را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
 
دیدگاه‌های ابن عربی و علمای شیعه
 
مهمترین کتاب ابن عربی«فصوص الحکم» است که علیرغم آنکه فقها تضادهای (صوری یا واقعی) میان عقاید بیان شده در کتبوی با فقه شیعه یا سنی ارائه کرده‌اند، آیت‌الله قاضی طباطبایی وی را شیعهدانسته و گفته‌است: " محیی‌الدّین از کاملین است، و در «فتوحات‌» او شواهد وادلّه‌ای فراوان است که او شیعه بوده است‌. در عین حال برخی وی را پیرو مذهب شافعی دانسته‌اند و در این مورد در بین علمای شیعی همچنان اختلاف است.
 
از دیگر اشخاصی که ابن عربی را مورد توجه قرارمی داد و علویان را شاخه‌ای از شیعه می‌دانست آیت الله خمینی بوده که اودر نامه بهگورباچف اینگونهمی‌نویسد: " دیگر شما را خسته نمی‌کنم و از کتب عرفا و بخصوص محی الدین بنعربی نام نمی‌برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگ مرد مطلع گردید، تنیچند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسایل قویا دست دارند، راهی قمگردانید تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از مویمنازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد."[۳]
 
 
 ابن عربی در مورد آفرینش زن می‌گوید: "خدا چون جسمآدم را آفرید، هنوز در وی شهوت نکاح نبود. از سوی دیگر در علم خدا ایجاد زن و زاد و نکاح، برای بقای نوع بشر، گذشته بود. بدین سان، خدااز دندهٔ کوچک‌ِ آدم، حوّارا پدید آورد. از این روست که زن به درجهٔ مرد نمی‌رسد، چنانکه خدامی‌گوید: «مردان بر زنان برتری دارند» (بقره /۲/۲۲۸). حوّا از این رو ازدندهٔ آدم برآمده بود تا به سبب انحنایی که در دنده است، به مهربانی باکودک و همسرش بگراید. گرایش و شفقت و مِهر زن نیز به مرد از آن روست که ازدندهٔ او برآمده و دنده هم دارای انحنا و انعطاف است‌. سپس خدا در آن جاییاز تن آدم که حوا از آن بیرون آمده بود، شهوت به او را نهاد و آدم مشتاقحوا شد، چون به خودش شوق داشت، زیرا حوا جزئی از وی بود. حوا نیز مشتاق بهاو شد، چون آدم «موطن‌» و خاستگاه او بود. عشق حوا به آدم، عشق به موطن وعشق آدم به حوا، عشق به خودش بوده است (ابن عربی، الفتوحات، ۱/۱۲۴، نیز نک: فصوص، ۲۱۶).
 
شرف الدین خراسانی (ملقب به "شرف" از استادان فلسفهدر ایران) درباره دیدگاههای ابن عربی درباره زنمی‌نویسد:"شایسته است که به نظریات ابن عربی در بارهٔ زن نیزاشاره کنیم‌. وی در این باره نیز نظریات توجه انگیزی دارد... وی در راه استکمال و کمال‌یابی انسان، میان مردان و زنان فرق نمی‌نهد و ازاین لحاظ به اختلاف میان ایشان باور ندارد (نک: «عقلة»، ۴۶-۴۷)."
 
 
ابن عربی همهٔ مقامات سلوک عرفانی را برای زنان و مردان، مشترک می‌شمارد، حتی مقام «قطبیت‌» را و معتقد است که هر چه برای مرد، از مقامات و مراتب وصفات، دست یافتنی است، اگر خدا بخواهد، برای زنان نیز چنین است (الفتوحات، ۳/۸۹).
 
اختلاف میان علویان با شیعیان و سنی‌ها
 
در طول قرن گذشته در ساختار روحانی این آیین، شیخ علوی تحت عنوان شیخ الدین، شخصی آگاهی بر تمامی رموز دین است وظیفه صیانت و پاسداری از باور علویان را برعهده دارد.
 
 
یکی از ویژگی‌های کیش علوی در طول تاریخ عدم وجود مساجد در مناطق علوی نشین بوده است. محل سنتی عبادت علوی مکان‌های به نام جمع‌خانه است که این پرستشگاه‌ها دارای ریشه اساطیری ایرانی بوده است که جم‌خانه بود. در مورد تکلیف دین اسلام برای مسلمانان نیز موضوع نماز در کیش علوی تفاوت مهمی با اکثریت مسلمان داشته است. در این آیین، نماز تکلیف مذهبی عمومی محسوب نشده وبه عقیده شیوخ به عنوان حافظان حقیقت دین قرار داشته است. با چنین آمیزه‌‌ای از اعتقادات، سکنی گزیدن علویان در مناطق کوهستانی دور دست به مانند فرصتی برای آنها بوده تا در بین اکثریت سنی که آنان را روافض، مشرک می‌خوانند، ادامه حیات دهند.
 
مورخین شیعی هیچگاه در آثار و گفتار خود به تمجید از علویان نپرداختند، به عبارت دیگر شیعیان در مقایسه با سنی‌ها، علویان را به دلیل تجلیل و تمجید خداگونه مقام علی لقب غلات نام نهادند، و از سوی دیگر، علویان نیز به شیعیان بدلیل قصور و کوتاهی در مقام خدای علی، لقب مقصران دادند.
 
علویان بیشتر باورهای خود را ازنیاکانشان به ارث می‌بردند و سینه به سینه از نسل به نسل دیگر منتقل می‌کردند، از مهمترین منابع اصلی باور علویان بر پایه نظرات و عقاید بویروک‌هایشیخ صفی الدینو سخنانجعفر صادقاست. افرادی مانندپیر سلطان ابدال، شاه اسماعیلوحاجی بکتاشنیز نقش بسزایی بر باورهای علویان داشته‌اند.
 
فشار عثمانی‌ها و نفوذ فرانسوی ها
 
اگر چه علوی‌ها همواره در گذشته گوشه خلوت انزوا را برگزیده بودند، ولی به دلیل بعضی از مؤلفه‌ها در طول تاریخ همیشه تحت فشار حاکمیت وقت قرار داشتند، به عنوان نمونه در قرن نوزدهم میلادی تحت فشار جدی از جانب عثمانی‌ها بودند تا یا آیین خود را مورد بازبینی یا اصلاح قرار دهند یا آن را ترک کنند و آیین دیگری را برگزینند.
 
 
یکی از دلایل عمده این رویکرد، فشار از جانب عثمانی‌ها به حضور فعال فرانسوی‌ها در منطقه بود. میسیونرهای فرانسوی در آن زمان با کنکاش و تحقیق در آیین علویان به این نتیجه رسیدند که علویان یک تیره از مسیحیان هستند و به بنا به دلایل نامعلوم از دین اصلی خود (مسیحیت) دور افتاده‌اند. عثمانی‌ها در ترس و هراس از دامنه نفوذ مذهبی و سیاسی در منطقه طرطوس و لازقیه، فشارها بر علویان برای تغییر هر روز بیشتر می‌شد.
 
 
از نیمه قرن نوزدهم، به دنبال نهضت احیای اسلامی در منطقه و با توجه به نگرانی عثمانی‌ها از بسط و گسترش دامنه فرانسویان در بین علویان، عثمانی‌ها بر آن شدند تا با تاکتیکی حساب شده از گسترش نفوذ فرانسویان جلوگیری کنند. یکی از راهکارهای عثمانی‌ها ایجاد مساجدی برای علویان بود تا از این طریق هم بدعتی نو در آیین آنها ایجاد کنند و از طرفی مانع نفوذ مسیونرهای در بین علویان شوند. اما باز علویان سبک وسیاق گذشته خود را یعنی دوری از مساجد که در آنها نماز به سبک مذهب حنفی برگزار می‌شد را حفظ کردند. این شیوه برگزاری آیین تا پایان دوره عثمانی همچنان برقرار بود [۴].
 
 
 با سقوط امپراطوری عثمانی، فرانسویان در جهت باز شدن فضای سیاسی و اجتماعی برای علویان تلاش‌های مؤثری کردند. با این حال علویان همچنان در شرایط نامطلوبی از لحاظ اجتماعی و اقتصادی قرار داشتند. در اولین گام فرانسویان به علویان کمک کردند تا دادگاه‌هایی بر مبنای مذهب علوی به نام محاکم شرعیه علویه تأسیس کنند و در منطقه به آن وجاهت و مشروعیت قانونی دادند. این دادگاه‌ها برمبنای فقه شیعه دوازده امامی امور خود را پیش می‌بردند. با این حال، فاصله با مبنای فقه شیعه دوازده امامی با سبک و سیاق قوانین عرفه علویان باعث آن شد که علویان در اداره این دادگاه‌ها با کمیود قاضی و ناکامی در اداره آن مواجه شوند ومجبورشدند تا برای رفع این نقص قضاتی شیعه دوازده امامی را از لبنان برای اداره این دادگاه‌ها وارد کردند.
 
 
علویان در سوریه یکپارچه
 
 
با گذشت زمان دین و ملی‌گرایی درآمیخته شدند، و ایدئولوژی‌ای برای استقلال‌خواهی شکل گرفت که از حمایت شیوخ علوی برخوردار شد. اما این رویکرد استقلال طلبانه به مذاق فرانسوی‌ها خوش نیامد و از طرفی طرح جدایی طلبی علویان بدون حمایت فرانسوی‌ها ناکام می‌ماند. در این بین گروهی از علویان محتاط به دنبال جلب نظر سنی‌ها برآمدند تا استقلال و جدایی علویان را با موافقت سنی‌ها انجام پذیرد. بعد از مدتی طرح یکپارچگی سوریه کلید خورد و سنی‌ها را برآن داشت تا نظرعلویان را برای استقرار سوریه واحد جلب کنند. اما لازمه این کار به رسمیت شناختن علویان به عنوان "مسلمانان" بود (از لحاظ اعتقادی و عملی).
 
 
در ژوئیه ۱۹۳۶، توافقی دو جانبه مابین علویان و سنی‌ها منعقد شد. ابتدا گروهی از شیوخ علوی با صدور بیانه‌ای علویان را معتقد به اسلام و پنج رکن اساسی اسلام معرفی کردند و خاطر نشان ساختند اگر فردی علوی مسلمانی خود را انکار کند از علویان نخواهد بود. در عملی جداگانه شیوخ علوی در شهر قرداحه (در استان لازقیه محل تولد حافظ اسد) اعلامیه‌ای تهیه کردند و خاطر نشان ساختند همانطور که کاتولیک ها، پرتستان‌ها و ارتدوکس‌ها در کنار یکدیگر با تمامی اختلافات و تفاوت‌ها مسیحی محسوب می‌شوند، علویان و سنی‌ها نیز مسلمان هستند؛ و سپس این اعلامیه را به وزارت خارجه فرانسه تقدیم کردند.
 
علویان در کانون توجه
 
بعد از صدور اعلامیه و تفاهم نامه مابین علویان و سنی ها، همزمان مفتی اهل سنت فلسطین، حاج امین الحسینی فتوایی را صادر کرد مبنی برآنکه علویان مسلمان هستند و از مسلمانان خواست تا بر اساس اخوت اسلامی با آنان رفتار و همکار کنند. در چنین شرایطی، رقابت ما بین حوزه‌های شیعه (قم و نجف) از سویی و سنی‌ها از سوی دیگر برای در اختیار گرفتن مراکز و نفوذ در علویان صورت گرفت، به دلیل مسافت طولانی علویان با مراکز شیعی، شانس سنی‌ها در این امر بیشتر می‌نمود. به هر حال، در سال ۱۹۴۷ آیت الله سید محسن حکیم مرجع شیعه نجف طی سفری که به مناطق علوی نشین داشت، گزارشی در مورد آیین و سبک وسیاق زندگانی علویان برای حوزه نجف فراهم کرد. در پایان گزارش نتیجه گرفته شد که باید طلاب علوی تحت آموزش مراکز علمی نجف و قم قرار گیرند. در سال ۱۹۴۸، دوازده طلبه علوی برای آموزش با کمک هزینه این مرکز (نجف) آموزش را آغاز کردند که تنها سه نفر از آنها به تحصیل ادامه دادند و در واقع، پروژه اعزام و جذب طلبه علوی به شکست انجامید. یکی از دلایل عمده شکست این طرح را می‌توان در عدم مقبولیت و دید منفی علمای شیعی نسبت به علویان دانست که باعث شکاف و فاصله بین آنان شد.
 
پروژه بعدی تاسیس جامعه جعفری با مرکزیت لازقه، طرطوس، جبلیه، بانیاس بود. در آن زمان با توجه به ایجاد سوریه یکپارچه، کلیه محاکم قضایی مستقل علویان توسط حکومت مرکزی با گرایشات سنی برچیده شد و علویان مجبور بودند تا دعاوی حقوقی خود را از طریق محاکم سنی دنبال کنند.
 
 
در این میان، قاهره و الازهر نیز به مرکز دیگری علمی برای آموزش علویان تبدیل شد که البته به دلیل شرایط مناسب، مسائل معیشتی از جمله بورس تحصیلی مناسب این مرکز موفقیت چشمگیری در جذب بسیاری از علویان داشت. چون در الازهر گرایشهای سنی غالب بود، ترازوی رقابت بین شیعه و سنی به سمت سنی‌ها سنگینی کرد که زمینه مناسب را برای رشد علویان فراهم آمد. در سوریه در یک بزنگاه تاریخی قدرت سیاسی به دست علویان افتاد. از آن پس دیگر علویان قشری فرودست و محروم نبودند. از میان پیروان این کیش، نظامیان و سیاستمدارانی قدرتمند برخاستند که بر عرصه‌های مختلف سوریه سلطه یافتند.
 
 
پانویس‌ها:
 
(۲)
 Alevi Identity, Ed. By Torb Olsson, Elizabeth Ozbalga, Catherina Raudvere; Swedich Research Institute, Istambul, 1988