۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

انتقال ارژنگ داوودی به بهداری زندان

اقای ارژنگ داوودی که به بهداری زندان منتقل شد.

...شب گذشته اقای ارژنگ داوودی بر اثر ضعف بدنی ناشی از اعتصاب بیهوش شد.
این زندانی که در 46 روز اعتصاب غذای خود به سر میبرد.که دیشب ناگهان بیهوش شد و وی را به بهداری زندان رجایی شهر منتقل کردند.تا این زمان هنوز اقای داوودی به زندان برنگشته است و از وضعیت ایشان هیچ خبری در دست نیست.

اما گزارش ها خبر از وضعیت نامطلوب وی دارد.

اقای ارژنگ داوودی خواستار حقوق اولیه خود مبنی بر پایان دادن به تصرف منزل شخصی و آوارگی خانواده اش /پایان دادن به لغو ملاقات و ممنوع تماس بودن با خانواده اش / رسیدگی پزشکی به وضعیت جسمی اش است.

باز هم تاکید میکنم که تا این زمان هیچ خبری از وی موجود نمیباشد.

۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

شعار وحدت، تاکتیک سرکوب

رهبر جمهوري اسلامي در بين دانشجويان هوادار خود سخناني را به زبان آورد كه مبناي آن سخنان وحدت بود.خامنه اي در سخنان خود خاطر نشان كرد : فقط وحدتي كه بر مبناي اصول باشد پزيرفتني است . و با هركسي با همان اندازه كه قبول دارد متصل و متحديم و هر كس اصول را قبول ندارد طبعا" از دايره وحدت خارج است .


بدنبال اين سخنان 249 نماينده مجلس شوراي اسلامي با امضاي بيانيه اي از سخنان رهبر جمهوري سلامي حمايت كردند.در اين بين كيهان در شماره اول شهريور ماه در صفحه نخست خود خبري را از يكي ازا عضاي مجلس خبرگان رهبري آيت الله قره باغي چاپ كرد كه در آن او بهترين راهكار وحدت را محاكمه سران فتنه دانست و گفت : كه وحدت با فتنه گران طرح جديد دشمن براي ضربه زدن به نظام اسلامي است .


اما چگونه است كه رهبر جمهوري اسلامي و دولت كودتا در اين زمان در اتاق فكر خود يا به عبارتي شوراي امنيت ملي نظام به اين نتيجه رسيده اند كه با طرح شعار وحدت ملي بدنبال يكپارچه كردن نيروهاي درون نظام باشند و منتقدين و مخالفين دولت كودتا را از دايره سياست ايران حذف كنند؟ برا ستي آيا زمان برخورد با رهبران جنبش سبز يا به گفته كودتا چيان سران فتنه رسيده و آيا آنها چنين ريسكي را حتي با هزينه هاي بسيار به جان مي خرند ؟



در طول يك سال گذشته از زمان بعد از انتخابات ، دولت كودتا با استفاده از حربه هاي مختلف همانند دستگيري هاي گسترده فعالان سياسي و اعضاي فعال جنبش سبز و قطع پلهاي ارتباطي بين رهبران جنبش آقايان موسوي و كروبي و مردم با فشار بسيار بر روي آنها و اخلال در گردش آزاد اطلاعات با سانسورو فيلترينگ و پارازيت ، ايجاد جنگ رواني از طريق دستگاه دروغ پراكني خود( صدا و سيماي) و ايجاد اختلاف در بين طرفداران جنبش به اين نتيجه و جمع بندي اشتباه رسيده است كه باعث تضعيف جنبش و ريزش در بين نيروهاي جنبش شده است و بدنبال اين فرضيه غلط خود به دنبال آنند كه نقشه شوم و شايد آخرين پرده از سناريو خود را به نمايش بگذارند و با دستگيري رهبران جنبش و محاكمه آنان به نتيجه دلخواه خود برسند .


در چنين شرايطي، كه حاكميت در زير فشارهاي بين المللي و موجي ويرانگر تحريم هاي ناشي از سياستهاي غلط اتمي ، هر روز در حال فروافتادن است و از طرفي كف مطالبات مردم كه هرروز بالاتر مي رود حاكميت راهي ندارد جز به سازش كشيدن رهبران جنبش و با علم بر اينكه اين كار با شجاعت و دلاوري رهبران جنبش شدني نيست در حال ارتباط گيري با نيروهاي ميانه رو است.


حاكميت، با طرح شعار " وحدت " و مرزبندي بين نيروهاي سياسي درون حاكميت و قر دادن معيار سنجش يا همان عبارت مبناي اصول بدنبال آنند كه با كنار هم گرد آوردن نيروهاي ميانه كه بسمت اصولگريان متمايلند همانند علي مطهري و احمد توكلي كه خطر اين ميرود كه بسمت جنبش سبز متمايل شوند دست به يكپاچه سازي نيروهاي خود بزنند و شايد با فشار و ارعاب رهبران جنبش آنان را وادرا به تسليم كنند و اين مسئله را مطرح نماييند كه" يا با ما يا بر ما " جنبش سبز را اغلب از لایه های اجتماعی مردم هستند را سرکوب نماییند.


در چنين شرايطي استفاده از اكسيونهاي در پيش رو همانند روز قدس مي تواند بسيار مهم و سرنوشت ساز براي جنبش سبز و نيروهاي دمكراسي خواه در ايران باشد. اگر بهر نحوي اكسيون قابل توجهي از نظر كيفي و كمي صورت نپذيرد راه براي برخورد با رهبران جنبش هموارتر از قبل خواهد شد.پس باييم براي روز قدس برنامهاي منظم براي هرچه باشكوهتر برگزار كردن اين راهپيمايي تدوين نماييم


۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

رحیم مشایی و نقش او در دولت کودتا


کسی که در طول دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد جمعی بزرگی از ایرانیان را با گفتار و رفتارش به شگفتی واداشته است و به نوعی از عجایب این دو دوره بحساب می آید، شخصی نیست بجز اسفندیار رحیم مشایی که از آن در میان اصولگرایان بنام مرد هزار چهره سیاست نام میبرند. کسی که هر آنچه که خواست تا به امروز به زبان آورد ولی هیچ مقام و قدرتی در نظام جمهوری اسلامی حتی رهبری نظام هم نتوانست او را بر کنار یا وادار به استعفا نماید، حتی حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان که برای بسیاری از نمایندگان مجلس و نیروهای اصلا ح طلب پرونده سازی کرده و هر کدام را با اتهامات واهی روانه زندان کرده بود با قلم فرسایی بسیار نتوانست اسفندیار رحیم مشایی را از پست اکتسابی خود (معاون اول ، رئیس دفتری) محمود احمدی نژاد کنار گزارد.

در چنین شرایطی فیروز آبادی ، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح سخنان رحیم مشایی را جرم علیه امنیت ملی و حمله به ارکان نظام دانست . جالبتر از آن شکایت رحیم مشایی از فیروز آبادی بود و سخنان تند علیه او که حتی فیروز آبادی را که به نوعی دست راست رهبری در نیروهای مسلح بود را بیکاره و هیچ کاره خواند که سخنان رحیم مشایی در خبرگزاری ایرنا بلافاصه سانسور شد. در این بین سخنان ضد مذهبی رحیم مشایی نیز جنجال آفرین بود که بعد از این سخنان خشم روحانیت به خصوص روحانیت دولتی را به دنبال داشت و داد وفقان افرادی همچون مکارم شیرازی و نوری همدانی و حتی شخص تند رویی همچون مصباح یزدی که پدر معنوی کودتا چیان و محمود احمدی نژاد بحساب می آید راه بجایی نبرد و بجای آن مصباح یزدی سعی کرد خط مشی مشایی را از احمدی نژاد جدا کرده و به حمایت از محمود احمدی نژاد و دولت کودتایی بپردازد.

اما براستی رحیم مشایی چه به زبان آورد که موجب خشم روحانیت در داخل حکومت شد و از آن بعنوان حمله به ارکان نظام تعبیر شد؟

شاید از جنجالیترین سخنان او در نفی سیاستهای کلی نظام سخنرانی بود که در تاریخ 29 تیر ماه سال 1387 در همایش نو آوری و شکوفایی در صنعت گردشگری به زبان آورد که پایه بسیاری از انتقادات شدید الحن مقامات مختلف جمهوری اسلامی را در پی داشت که گفت : " ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است، و هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست و این افتخار است".{1}

سخنان رحیم مشایی تنها به بعد سیاست خلاصه نمی شد بلکه سیاستهای فرهنگی نظام را هم هدف قرار داد که از مهمترین آن بحث حجاب بود. در کشاکش طرح حجاب و عفاف در اوایل تیرماه 1385 رحیم مشایی در گفت و گویی که با روزنامه صباح چاپ ترکیه داشت گفت :" که استفاده از حجاب در ایران آزاد است ". او در پاسخ به سوال الیف کورپا خبرنگار زن روزنامه صباح که آیا می توانم روسری خود را بردارم ؟ گفت:" بله ! اینجا ایران آزاد است." در ادامه مشایی گفت : در ایران استفاده از حجاب بدون اجبار است و هیچ مقام دولتی به شما تذکری نخواهد داد." خبر نگار در ادامه پرسید: ایرانیهای که بقصد تفریح به ترکیه می آیند، یعنی توریستهای ایرانی در ترکیه مشروبات الکلی استفاده می کنند حجاب هم ندارند و خانها با مایو داخل آب میشوند این شما را ناراحت نمی کند؟ مشایی با خنده گفت : " این مسائل شخصی یشان است اگر دوست دارند می توانند هم مشروب استفاده کنند و هم بی حجاب باشند دوره اسلام گرایی دیگر به پایان رسیده است."2}

سخنان رحیم مشایی موضوعات مذهبی را هم در بر گرفت که سخنان او در مورد خداوند بود که گفت: " خداوند به انسان بدهکار نبود که او را آفریده، ظاهرا خداوند به خودش بدهکار بوده که انسان را آفرید . دلش خواست شناخته شود.{ 3 }

جنجال آفرینی رحیم مشایی تنها به سخنان او منتهی نشد رفتار او نیز در نوع خود جالب توجه بود.

در چهارم آذر سال 1384 در افتتاحيه نمايشگاه گردشگري کشورهاي عضو سازمان کنفرانس ‏اسلامي، شرکت کرد که اتحاديه بنگاههاي خدمات مسافرتي ترکيه "تورساب" در شهر استانبول برگزار کرده بود. ‏آنطور که بعدها مشخص شد مراسم افتتاحيه با رقص و آواز زنان همراه بود و 7 دي ماه سال 1385 پس از گذشت بيش ‏از 13 ماه از اين مراسم، خبرگزاري ايرانيوز منتسب به قاليباف(شهردار تهران) تصوير ويدئويي از اين مراسم را پخش کرد که در آن، ‏رحيم مشائي در حال تماشاي رقص زنان و کف زدن در صف نخست شرکت کنندگان مراسم ديده مي شد‏.‏ فيلم مربوطه، ‏در شرايطي توسط ايرانيوز منتشر شد که خبر آن بلافاصله توسط ‏ پيامک و بلوتوث ‏هاي افراد ناشناس پخش شد. ‏در يکي از اين پيامک- بلوتوث ها آمده بود: "ايرانيوز با هدف اصلاح منتشر کرد: فيلم حضور معاون رئيس‌جمهور در ‏مراسم [...] رقص و آواز". يک روز پس از پخش اين فيلم، مدير مسئول و دبير سياسي سايت ايرانيوز بازداشت شدند و ‏دو شب را در بازداشت گذراندند،اما سعيد ابوطالب و عماد افروغ، دو تن از نمايندگان تهران در مجلس به دفاع از ‏سايت ايرانيوز پرداختند و رحيم مشائي را مورد انتقاد قرار دادند‏.‏ روز 12 دي ماه در واکنش به انتقاد شديد دو نماينده ‏مجلس، رحيم مشائي از سعيد ابوطالب و عماد افروغ به دادستان تهران شکايت کرده و آنان را به نشر اکاذيب عليه خود ‏متهم کرد! او فيلم را مونتاژ شده دانست و در شکوائيه اي خطاب به دادستان تهران نوشت که سعيد ابوطالب و عماد ‏افروغ مخالفت آشکار با دولت محمود احمدي نژاد دارند که وي در آن عضويت دارد و به علت آنچه که او موفقيتهاي ‏سازمان تحت مديريتش در "تحرک جدي و آشکار در توسعه صنعت گردشگري کشور" مي خواند، پيوسته در جهت ‏تضعيف عملکرد او تلاش کرده اند.از همه جالب تر اظهارات غلامحسین الهام بود؛ سخنگوي دولت اظهارنظر در اين زمينه را به "بررسي ‏دقيق و داوري قوه قضائيه" موکول کرده اما تصريح کرد: "آقاي رحيم مشائي پس از آنکه متوجه رقص زنان در برنامه ‏شده، جلسه را ترک کرده است." {4}

بیوگرافی:

براستی رحیم مشایی کیست؟ و مورد حمایت کدام بخش از نظام قرار دارد که از نوعی مصونیت بالای سیاسی برخوردار است که تمامی ارکان جمهوری اسلامی را مورد تاخت و تاز سخنان خود قرار میدهد ولی یارای رودر روی با او نیست! نقش رحیم مشایی در دولت کودتا چیست؟

اسفندیار رحیم مشایی متولد سال 1339 در روستاه مشاء از توابع شهر رامسر است، وی پیش از پایه گزاری وزارت اطلاعات به دستگاه اطلاعاتی امنیتی که توسط سپاه راه اندازی شده بود پیوست. رحیم مشایی در اطلاعات سپاه رامسر به فعالیت پرداخت. در سال 58 تا 61 به دعوت محمد رضا نقدی به کردستان رفت و در سمت معاونت اطلاعات واحد کومله اطلاعات سپاه مستقر در قرارگاه حمزه سید الشهدا به فعالیت پرداخت. او از اسم مستعار مرتضی محب الالیا در مناطق کرد نشین استفاده نمود و به فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی مشغول بود که هم زمان با فرمانداری محمود احمدی نژاد در خوی وی عضو شورای تامین استان خوی بود که این آشنایی باعث شد در زمان شهرداری احمدی نژاد وی مشایی را به سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران فراخواند.

در سال 63 با تشکیل وزارت اطلاعات به این وزارتخانه پیوست و در زمان وزارت ری شهری در وزارت اطلاعات وی مسئول مناطق بحرانی بود.از دیگر پستهای او1. مدیر کل اجتماعی وزارت کشور. 2.مدیر شبکه رادیو پیام. 3. مدیر شبکه رادیو تهران .4.معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران . 5. رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران.

نتیجه-

همانطور که بیوگرافی رحیم مشایی را مرور می کنیم به نکاتی جالب توجه ای بر می خوریم که از آن جمله اینکه رحیم مشایی از سالهای اول انقلاب مورد توجه نظام و شناخته شده بوده و در ریاست جمهوری سید علی خامنه ای به کارهای اطلاعاتی و امنیتی مشغول بوده و با محمد رضا نقدی آشنایی کامل داشته است که بنا به مقتضیات دولت کودتا به معاونت اولی و رئیس دفتری احمدی نژاد گمارده شده است.در واقع سه نظریه در مورد عملکرد و سخنان رحیم مشایی می تواند به ذهن خطور کند.

اول- حاکمیت با استفاده ابزاری از سخنان رحیم مشایی در پی آن بوده و هست که دولت کودتای و خشن خود را در خارج از کشور بخصوص در کشورهای هم پیمان، دولتی مدرن و آزاد جلو دهد و تمامی این سخنان با هماهنگی کودتا چیان انجام می پذیرد و

در بعد داخلی جلب طرفدارانی در بین اقشار مختلف جامعه بخصوص طبقه متوسط جامعه که از ابتدا کارزای را علیه دولت احمدی نژاد آغاز کرده اند.که البته با رفتار ضدو نقیض کودتا چیان بخصوص بعد از انتخابات این سناریو با شکست مواجه شد.

دوم- که البته بسیار قویتر از دیگر نظریات است نوعی جنگ زرگری دربین کودتاچیان بخصوص با رهبری و راهبری حسین شریعتمداری و حلقه کودتای بیت رهبری است که بنوعی با بزرگ کردن و مانور بر روی او در حال دوختن جامه ریاست جمهوری دوره بعدی برای او می باشند.

سوم- جلب توجه افکار عمومی به این گونه نزاعات ساختگی و به اصطلاح جنگ زرگری و انحراف افکار عمومی از مشکلات و بحرانهای که در پیش راه مردم وجود دارد از جمله تحریم ها گرانی نقض فاهش حقوق بشر حمله نظامی احتمالی.

با علم براین که دولت کودتا و حاکمیت صدای شکستن استخوانهایش در زیر فشارهای بین المللی و مبارزات حق طلبانه مردم ایران شنیده می شود هر کدام از این سناریوهای محکوم بشکست است زیرا دوره بعد از انتخابات زمان بسیار خوبی برای شناخت حاکمیت و دولت کودتای بود.

پانویس.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8705240207 . 1

http://www.aftabnews.ir/vdccosq0.2bq4s8laa2.html .2

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100916936049 .3

www.farsnews.com/newstext.php?nn=8510110102 . 4

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

کورش زعیم در دادگاه انقلاب اسلامی تهران


در ساعت نه و نیم روز نوزدهم امردادماه، دادگاه کورشزعیم شخصیت نام دار، دبیر سیاسی همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران و ازسران جبهه ملی ایران، در شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی تهران با حضور تیم وکیلانمدافع پرونده، آقایان دکتر محمدعلی دادخواه، دکتر محمد شریف، دکتر وحید مشگانیفراهانی، و بانو نسرین ستوده، برگزار شد. از حضور برخی از شخصیت های سیاسی وفرهنگی مانند آقایان اسماعیل مفتی زاده، عیسی خان حاتمی و بیژن جانفشان و .. کهبرای شرکت در دادگاه آمده بودند جلوگیری شد. آقای دکتر محمد علی دادخواه به صلاحیتدادگاه برای رسیدگی به این پرونده ایراد گرفتند. آقای کورش زعیم در سال 1385 حدود47 روز در زندان اوین بازداشت بودند. ایشان در آن زمان با قید وثیقه آزاد شدند و پروندهدر شعبه 14 دادگاه انقلاب اسلامی در جریان می باشد. آقای زعیم در سی ام خردادماه1388، دوباره بازداشت و بیش از نود روز در بند 209 زندان اوین زندانی شدند، کهدوباره با وثیقه دیگری به مبلغ 200 میلیون تومان آزاد شدند. در هر دوی این پروندهها کیفر خواست مشابه می باشد. مقرر شد دادگاه ایراد عدم صلاحیت را برای تصمیم گیریبه مقامات بالاتر دادگاه های انقلاب ارسال کند.

۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

امروز روز 26 اعتصاب غذای اقای ارژنگ داوودی در زندان رجایی شهر بود.


.
چرا از این زندانی صحبت نمیکنیم؟مگر یک زندانی قرار است چندبار درخواست استمداد از ما بکند؟

زمانی این حکومت به سر یک زندانی هر چه بخواهد میاورد که یک زندانی بین کش و قوس درگیری هایمان بیافتد.

اقای ارژنگ داوودی از سال 82 اسمش به لیست زندانیان سیاسی اضافه شد و از
از سال ها قبل از ان رفتن به زندان هم به عنوان فعال مدنی شناخته میشد.

روز اول اعتصابش گذشت ...

روز 5 اعتصابش گذشت ...

روز 9 اعتصابش که هم زمان شد به شروع اعتصاب اوینی ها خوشحال شدم گفتم از
این به بعد اخبارش را پیگیری میکنیم و در هرپستی هم یاداور میشدم ...

روز 22 اعتصاب غذایش گذشت ...

امروز روز 26 اعتصاب غذای اقای ارژنگ داوودی در زندان رجایی شهر بود.
در تمامی این مدت هم زندانیان رجایی شهر از وی خواستند که اعتصابش را بشکند.

اگر بخواهیم کمی در مورد آقای داوودی بدانیم
این است که از زندانیان با حکم حبس بالاست.با (نا)قاضی های مثل صلواتی و حداد تا به حال طرف بوده است.
درتمامی سال های حبسش شکنجه فیزیکی و روحی بسیاری را تحمل کرده است.مدتی در زندان بندرعباس تبعید داشته است.تا به حال در تمام سال های حبسش چندین نوبت دست به اعتصاب غذا زده است که اکثرا به درازا کشیده است.

بسیاری ایشان را بخاطر فيلم ايران ممنوع و به صراحت متهم کردن قاضی مرتضوی بخاطر نقش افرینی در مرگ زهرا کاظمی میشناسند.وبسیاری هم به خاطر نوشتن مانیفست جمهوری سکولار میشناسند.
البته ایشان در جنبش آزادی ایرانیان، سازماندهی فعالان و محکومان سیاسی کشور هم نقش داشته اند.

یکی از شاهکارهای (بی) دادگاه های نظام در مورد ایشان رخ داده است و ان این است که از سال 82 تا به حال به ایشان و وکیلشان اصلا حکمی ابلاغ نشده است.
در حالی که صحبت(چون ابلاغ نشده است ازاین لفظ استفاده میکنم) از حکم 15 ساله است.

تا به حال منزل و مجتمع آموزشی پرتو حکمت توسط این نظام چندین بار پلمب شده است و پس از ان به فروش رسیده است.اینکار هم توسط (نا)قاضی حداد که از امرین جنایتگاه کهریزک است رخ میداده است.

خواسته های ایشان برای شکستن اعتصابش احقاق حقوق اولیه خود که از جمله آنها؛ پایان دادن به محدودیتها مانند
محرومیت از تماس با خانواده اش،پایان دادن به تصرف منزل شخصی و آوارگی این خانواده
و رسیدگی پزشکی به بیماریهایش می باشد.

حتی ایشان در روز 16 اعتصابش با برنامه ریزی قبلی پس از اینکه خانواده ایشان به ملاقاتش میایند ملاقاتش را کنسل میکند.این در حالی بوده است که (نا)مسیولان زندان رجایی شهر حاضر شده بودند که یکی از خواسته های حداقلی وی عملی کنند.

بد نمی بینم
صحبت را با جملات یکی از نامه های ایشان از زندان به پایان برسانم.

صد رحمت به دزدان سر گردنه، صد رحمت به قاطعون طريق ،
غارتگران رژيم ولی فقيه را دريابيد

درخواست استمداد از سازمان ملل ، سازمانهای حقوق بشری سراسر دنيا، آزاديخواهان جهان و مبارزان سياسی
من قربانی ستم بارگی فقيه خونخوارم.

لطفا در باره ایشان خبررسانی کنید و من هم استمداد میکنم نام ایشان و اقای حسین رونقی را در کنار سایر اعتصاب کننده های غذا بیاورید.

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

دفاع از زندانیان سیاسی، دفاع از آزادی


در پشت دیوارهای بلند، دیوارهای که حتی نور خورشید اجازه تابیدن به درون آن ندارند ، راه پله های که تا چشم کار می کند پیچ در پیچ تا انتها ادامه دارد، راهروهای تنگ تاریک که تنها صدای شکستن سکوت آن صدای قرچ و قرچ درهای سلولهای زندانیان است که در پشت در سلولی یک نیم در دو متر خود منتظر بازجوی خود هستند.

مادران و پدرانی منتظر و چشم به انتظار فرزندان خود هستند فرزندانی که زیباترین صدا در میهن من هستند آواز مغرور زنان و مردانیست که آینده را در حال زیسته اند . فرزندانی که زندان اوین و بند 209،350، بند الف سپاه را شرمسار مقاومت و دلاوری خود کرده اند. و دیوارها ی بلند و سخت را با استقامت سبز گونه خود در نوردیدند و اینک سرود سبز آزادی را در میهن استبداد زده من چون نسیمی بهاری به نوازش وا داشتن.

مجید توکلی، حسین نورانی نژاد، بهمن احمدی امویی، عبدالله مومنی ، شیوا نظرآهاری، علی پرویز، حمیدرضا محمدی، جعفراقدامی، بابک بردبار، ضیا نبوی ، ابراهیم(نادر)بابایی، کوهیار گودرزی ، مهدیه گل رو، مجید دری، کیوان صمیمی، غلامحسین عرشی، پیمان کریمی آزاد، محمد حسین سهرابی راد، حشمت الله طبرزدی ، احمد زیدآبادی ، عیسی سحرخیز، همه و همه را میگویم، کسانی که تنها بجرم دیگر اندیشی و نفی استبداد و دفاع از حقوق بشر اینک در بدترین شرایط جسمی و روحی قرار دارند یا در اعتصاب غذا در حالت اغما بسر میبرند یا در شرایط بلاتکیفی از وضیعیت یک ساله خود. در شرایطی که ایران زندانی در وسعت ایران است و همه ما بقید وسیقه به قیمت جان زنده ایم اینک نوبت ماست که وظیفه میهنی و دینی خود را در قبال رشید ترین و شجاعترین فرزندان این میهن را ادا کنیم.

در شرایط کنونی، این وظیفه ما و رهبران جنبش است که دست به اقدامی هماهنگ بزنیم ، آیا تا بحال پرسیده ایم که خانواده های روزنامه نگاران و عکاسان ، و کسانی که تنها نان آور خانواده های خود هستند بعد از به بند کشیده شدن آنها توسط دیکتاتور از کجا و چگونه تامین می شود؟

آیا در زندان بودن دوستان و همرزمانمان نباید ما را به اعتراض و حرکت اعتراضی در پشت بیداد گاههای حکومت وادارد و انعکاس این همه جور و جفا در حق بهترین فرزندان این ملت ، گوش جامعه جهانی و سازمان ملل ونهادهای حقوق بشری را کر کند.

بی شک آزاد زنان و مردانی در سراسر دنیا هستند که نه بخاطر هموطن بودن و هم زبان بودن بلکه به دلیل انسان بودن از هیچ کمکی دریغ نخواهند کرد. در این زمان باید در مقابل هر سفارتخانه حکومت در خارج از ایران پایگاهی برای اعتراض به بی قانونی و نفی فاهش نقض حقوق بشر و حقوق زندانیان سیاسی باشد.

برای کمک به خانواده های زندانیان سیاسی برای تامین وثیقه و امرار معاش خانواده ها باید حسابی بانکی ایجاد شود وهر کس بنا به وسع و در آمد خود میتواند مقداری از درآمد خود را به این حساب واریز کند که هر چقدر ناچیز می تواند مشکلی از مشکلات زندانیان سیاسی را حل کند.

انعکاس خبر شرایط زندانیان سیاسی چه از لحاظ جسمی و روحی چه در بعد خارجی و چه داخلی توسط ابزارهای که در دست مبارزان و مردم آزادیخواه است همانند اینترنت و مصاحبه با رسانه های تاثیر گذار، ارسال خبر مربوط به زندانیان سیاسی برای این رسانه ها، از کارهای ضروری است.

درخواست از افراد متنفذ در سازمانهای حقوق بشری و سازمان ملل با امضای تومار و ایجاد کمپینهای همانند کمپین های یک میلیون امضاء اینبار برای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و فشار به کودتا چیان برای آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی از دیگر کارهای مهم است.

ایجاد اکسیونهای نمادین همانند آنچه که در سال گذشته درمقابل سازمان ملل توسط گروهی از فعالان سیاسی و هنرمندان مانند اکبر گنجی و دکتر دباشی و ابراهیم حامدی و دیگران در حمایت از نقض فاهش حقوق بشر و کشتارهای جوانان این مرز و بوم توسط دولت کودتایی برگزار شد.

اینک که کودتاچیان در بن بستی از مشکلات سیاسی و اقتصادی گرفتار آمده اند این زندانیان سیاسی هستند که چون خاری در چشم کودتاچیان هستند و این حاکمیت است که از هر حربه ای برای خلاصی از دست آنها استفاده خواهد کرد و این بر ماست که در شرایط حساس کنونی از هر وسیله ای برای کمک به این عزیزان دریغ نکنیم.