۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

دستاوردهای محمود احمدی نژاد از سفر به نیویورک



محمود احمدی نژاد برای پنجمین بار در مجمع عمومی سازمان ملل حاضر شد و با بکاربردن شیوه و ادبیاتی مرسوم که تنها از احمدی نژاد و دولت کودتایی او ساخته است، دست به فرافکنی و نوعی فرار به جلو زد و رسانه های خارجی را که خود را برای سوالات اساسی از جمله سوالات حقوق بشری آماده کرده بودند با مسائل خود ساخته حاشیه­ای همانند یازدهم سپتامبر مشغول کرد.

این در حالی بود که قدیر ابیانه سفیر جمهوری اسلامی در کشور مکزیک در کفتگو با خبرگزاری مهر تصریح کرد " یکی از دستاوردهای مهم سفر احمدی نژاد به این کشور شکار وسیع فضای رسانه ای در جهان بود که چند صد میلیون ارزش داشت ".

با نگاهی به سخنان محمود احمدی نژاد به دستاوردهای این سفر البته از دید دولت کودتا و صدمات و آسیبهای این سفر برای منافع و مردم ایران می پردازیم:

اول- احمدی نژاد با طرح مسائل حساس از منظر جامعه جهانی و بخصوص مردم آمریکا همانند یازدهم سپتامبر که از دید مردم آمریکا و جهان واقعه ای تلخ و بسیار تاثیر گزار در امنیت کشورهای غربی بحساب می آید و برای اغلب مردم دنیا اثبات شده است که گروه تروریستی القاعده در این واقعه تروریستی نقش اساسی داشته است؛ و او با مانور بر روی آن به دنبال جذب افکار مسلمانان افراطی و به نوعی گرد هم آوردن گروهای تندرو تروریستی در سراسر دنیا به نوعی به دنبال قهرمان سازی از خود و دولت نامشرع خود بوده است که بعد از این سخنرانی کنگره آمریکا با اکثریت آراء از ریس جمهور آمریکا خواهان تحریم بیشتر بر جمهوری اسلامی شدند که این تحریم شدیدتر به منزله خالی شدن سفره مردم ایران است.


دوم- احمدی نژاد این بار به نوعی خواست اشتباهات دوره قبلی خود را تکرار نکند و موضعی از دید خود تهاجمی اتخاذ کند تا همانند دعوت او به دانشگاه کلمبیا در دو دوره پیش باعث رسوایی و مضحکه او در سراسر دنیا نشود و به نوعی سوژه ای از پیش ساخته با جوابهای روشن برای خود داشته باشد.

سوم- کشورهای تأثیرگزار در سیاستهای جهانی بخصوص کشورهای 5+1 بخوبی شاهد این حقیقت بودند که حکومتی که با وقاحت تمام وقایع اثبات شده از نظر تاریخی و سیاسی همانند یازدهم سپتامبر و هولاکاست را انکار می کند و به دروغگویی و فرافکنی می پردازد چگونه در مورد دستیابی به انرژی اتمی بدون نظارت که همانند شمشیری دو دم در دست حکومتهای دیکتاتوری است، می توان اعتماد کنند، و این بمعنی اعمال فشار یا شاید دست نیافتن ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای و تحریم های بیشتر که باز تاوان آن را مردم ایران خواهند پرداخت، می باشد.

چهارم- شکی نیست که دولت کودتا، برای خلاصی از فشارهای بین المللی و داخلی به نوعی به دنبال جنگی تحمیلی می گردد تا در سایه این جنگ به نوعی از زیر فشار ها خلاصی یابد و با سرکوب مخالفان و منتقدان داخلی به استحکام و بقای حکومت کمک شایانی کند. سخنان احمدی نژاد در صحن اجلاس سازمان ملل نوعی اجماع جهانی برای این برخورد را ایجاد و افکار عمومی مردم آمریکا و جهان را برای جنگی دیگر آماده ساخت.


با مروی بر این نتایج، نگارنده بر این نظر است که دستاوردهای محمود احمدی نژاد از سفر به نیویورک تحریم های شدیدتر علیه مردم ایران، خالی شدن سفره مردم، افزایش تهدید و سایه جنگ بر کشور، و ویرانی بیشتر اقتصاد بیمار کشور بوده است.

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

جنبش سبز و لزوم گسترش آگاهي در روستاها و شهرستانها

 
" زماني كه شبكه هاي خود ساخته اجتماعي به روستاها برسد مي شود به پيروزي نهايي اميدوار تر بود. روستايي امروز يك انسان آگاه است، نه يك فرد ساده لوح كه با خبررساني حاكميت تحت تاثير قرار گيرد. اين سخنان بخشي از مصاحبه بانوي سبز، زهرا رهنورد است كه براستي مي توان از او بعنوان يك استراتژيست جنبش سبز نام برد كه هر سخنش به ما راه مبارزه را مي آموزد.


 

 

در زمان كنوني كه حاكميت فاز جديد سركوب را در پايتخت عليه فعالان جنبش سبز و شهروندان و بخصوص رهبران جنبش، آقايان موسوي و كروبي  را به اجرا گزارده است  و جنبش سبز تاكتيك خود را ازفازتظاهرات خياباني  و ميداني به روشهاي كم هزينه تر و كوچكتر اما موثرتر تغيير داده است يكي از روشهاي بسيار تا ثيرگزار، همانا آگاهي بخشي در بين قشر روستايي و كشاورز است كه دولت كودتايي از هم اكنون برروي آنان  سرمايه گزاري كرده و با اتكا به رسانه دروغ خود (صدا و سيما و روزنامه هاي حكومتي ) در پي دستابي به اهداف  شوم خود است،  شايد بهترين زمان براي جنبش است كه به فكر گسترش و بسط خود در بين جامعه روستايي باشد كه صد البته پيروزي جنبش را تضمين خواهد كرد.

 

 

 

 

راهكار :

 

 

 

اول – هر يك از اعضاي جنبش سبز و هر كس كه خود را جزئي از جنبش مي داند بايد بعنوان سفيري از سوي جنبش در روستاها و شهرستانها بوده  یا  به اين نواحي سفر کرده و هر اندازه كه مي تواند به بسط و گسترش آگاهي چه با صحبت با روستاييان و چه از روشهای دیگركمك كند و با اطلاع از مشكلات آنان، مسائل تبليغي حكومت را خنثي نموده و حقايق را آنچه كه هست بيان كند.

 

 

 

دوم- با ارتباط با افراد محلي كه در بين همشهريان و هم روستايان خود داراي نفوذ و اعتبار هستند آنان را از اهداف جنبش و آينده دولت كودتا مطلع سازیم  و از طريق آنان به بسط و گسترش آگاهي در بين هم روستايان و همشهريان خود پرداخته و شبكه هاي اجتماعي در روستاها را شكل داده و فعال نمايم.

 

 

 

سوم- شركت در امور خيريه و رفاهي بنفع نيازمندان از ديگر كارهايي بسيار مثبتي است كه در جهت جذب هر چه بيشتر افراد در روستاها و شهرهاي كوچك به جنبش مي توان از آن استفاده نمود.و اين كار را مي توان با بسيج نيروها و شبكه هاي اجتماعي كه در شهرها شكل گرفته در گروه هاي كوچك براي كمك به مناطق روستايي برنامه ريزي و اجرا نمود.

 

 

 

چهارم- بايد در نظر داشت كه اگر چه ما در عصر اطلاعات و فناوري نوين قرار داريم ولي بسياري از جوانان در روستاها و شهرستانها به رسانهاي آزاد از قبيل انترنت و شبكه هاي ماهوارهاي دسترسي ندارند ولي خوشبختانه  تقريبا بيشتر جمعيت روستايي از نعمت خواندن و نوشتن برخوردارند و مي توان براي آنان خوراك فكري تهيه نمود. جزوات ، كتب ، سي دي  كه در بر دارنده اهداف جنبش ، رويكرد ، سياستهاي درست رفاهي و معيشيتي ، و در بخش كشاورزي و عمراني و غيره را در برداشته باشد كه اين بر عهده نخبگان و كارشناسان در هر بخش است كه باشناخت و شناسايي مشكلات به راه حل براي آن بپردازند و آيندهاي روشن را در صورت پيروزي جنبش سبز براي آن ترسيم نمايند.

 

 

 

 

پنجم – با تهیه عکس و فیلم های مستند از نواحی روستایی و محروم و مشکلات مردم در این نواحی می توان این فیلمهاو عکسها را در اختیار رسانهای آزاد بویژه رسانه ای حامی جنبش قرار داد که بسیار می تواند مردم را از عوام فریبی دولت کودتا آگاه سازد و حاکمیت را به چالش کشید و پیوند هرچه نزدیکتری را بین جنبش و مردم روستایی ایجاد نماید.

 

 

 

 

بايد در نظر داشت كه مبارزه با يك حكومت ديكتاتوري كه به تمامي امكانات از رسانه تا تجهيزات براي سركوب دسترسي دارد تا دستيابي  جنبش به پيروزي نهايي مستلزم فداكاري و طرح استراتژي و اجراي كردن آن دارد و تنها به تظاهرات خياباني در شهرهاي بزرگ محدود نمي شود.

۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

کسی نیست که شیوا را یاری کند.



امروز وظیفه همه ماست که به نجات جان یکی دیگر از فعالان حقوق بشر بشتابیم کسی که در طول حیاتش تنها جرمش دفاع از حقوق زندانیان سیاسی بوده و به جرم محاربه که حکم آن اعدام است محکوم شده است. اگر به نامه سرگشاده عبدالله مومنی به رهبر جمهوری اسلامی و محمد نوری زاد و دیگران نگاهی بیندازیم خواهیم فهمید که چگونه سربازان گمنام امام زمان اعترافات دروغینی را از پاک ترین و شریفترین فرزندان این مرز و بوم در زیر وحشیانه ترن و غیر انسانی ترین شکنجه های روحی و جسمی می گیرند ودر بیدادگاهای رژیم این اعترافات را تبدیل به حکم می کنند.

حمایت از شیوا نظر آهاری

امضا طومار و ارائه آن به سازمان های حقوق بشری زیر نظر سازمان ملل متحد. به وب سایتها و صفحه فیس بوک زیر رفته و طومار را امضا کنید.

کمپین ما همه یک شیوا هستیم.

http://chrr.biz/

FREE Siva Nazar ahari

http://www.facebook.com/ShivaNazarAhari?v=wall

خلاصه ای از فعالیتهای شیوا نظر آهاری

متولد سال 1363

فعال حقوق بشر ، عضو هیات موسس، دبیر سابق و سخن گوی فعلی کمیته گزارشگران حقوق بشر ، کمپین یک میلیون امضا و فعال دفاع از زندانیان سیاسی است. او همچنین فعال حقوق کودکان کار، عضو انجمن زنان تارا، روزنامه نگار و وبلاگ نویس و دانشجوی محروم از تحصیل (کارشناسی مهندسی عمران ) است.

در مرداد ماه ۱۳۸۳ شیوا نظرآهاری، دبیر وقت کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی بود که در تجمع کمیته مزبور در جریان تجمع خانواده‌های در مقابل سازمان ملل بازداشت شد.

بار دیگر وی در جریان تظاهرات و اعترضات مردمی به کودتای انتخاباتی در ساعت 1.30 دقیقه عصر یکشنبه 24 خرداد 1388 در محل کارش توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد. بعد از گذاشتن وثیقه ای سنگین 200 میلیون تومانی در تاریخ 21 مهر ماه از زندان آزادشد .

بازداشت این فعال حقوق بشر به اینجا به پایان نرسد و در حالی که در راه شرکت در مراسم تشیع آیت الله منتظری بود بار دیگر بازداشت و پرونده دیگری برای وی باز گشایی شد.

۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

گزارش امروز روز قدس

ساعت 11.30 با بی آر تی به سمت انقلاب حرکت کردم از میدان به این سمت مملو از نیروهای گارد بود با لباسهای خاص سر استاد معین مرکزشون بود . سر هر چهارراه پر از نیرو بود دقیقا مثل دوم خرداد امسال بود.در سر نواب در حوزه انتظامی پر از ماشینهای مشکی ضد شورش بود. این وضعیت در سایر مناطق از جمله ولی عصر وفردوسی نیز بچشم می خورد. در زیر پل حافظ مملو از نیروهای لباس شخصی بود فکر می کنم پل حافظ یک محل استراتژیک برای آنها بود که انقدر نیرو لباس شخصی با موتورهای سنگین انجا پارک کرده بودنند.در میدان ولی عصر به هر کس شک می کردنند بهش گیر می دادند یک پسر و دختری که تو میدان ولی عصر ایستاده بودنند با کوله پشتی داشتن توی یک کوچه می گشتند.مرتب با موتور و بی سیم و تلفن در حال گشت زدن بودن. خلاصه جو حسابی امنیتی بود. پارک لاله هم پر از نیروهای خسته و درب داغون بود و در حال استراحت زیر درختای پارک بودن