۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

آیا جنبش سبز زنده است؟


بنا داشتم اولین مطلب وبلاگم را با این موضوع آغاز کنم ولی بمناسبت 30 خرداد یا آن همان شنبه خونین، و چون رسالت این وبلاگ اطلاع رسانی در حد توان اینجانب می باشد.به آکسیونهای روز یکشنبه پرداختم
سوالی که شاید ذهن بسیاری از ایرانیان را که تشنه رسیدن ایران به دمکراسی را بخود مشغول کرده یا شاید باعث نگرانی برخی دیگر شده است آیا جنبش سبز که چند روز پیش یکساله شد، همچنان پر توان و تاثیرگزار در رسیدن ایران به دمکراسی وجود دارد یا خیر؟ آیا این جنبش همانگونه که بسیاری از دولت مردان جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه ادعا میکنند فتنه ای بوده که بعد از 22 بهمن چون آبی بر آتشی این جنبش را خاموش کرده است؟
با نگاهی به وقایع یکسال گذشته و مرور با دقت گزارشات این دوره و واکنشهای حکومت در برابرآن ما رابیش از بیش به این واقعیت می رساند این جنبش وارد فاز جدیدی یا دوره بالندگی خود شده و مانند نوزادی که چشم به این دنیا میگشاید و به مراقبت نیاز دارد خطرات بسیاری را پشت سر می گذارد تا به مرحله بلوغ فکری و بالندگی برسد.البته در این دوره اشتباهات تاکتیکی هم در روند این دوره اتفاق افتاد که باید به آنها پرداخت و از اشتباهات درسی برای آینده گرفت.
اما با توجه باینکه ایران کشوری در حال گزار به دمکراسی است و این روند در 13 سال گذشته شتابی بخود گرفته است " شاید در این برهه زمانی نیازی بیش از پیش به یک جنبش سراسری برای تغییر نیاز داشت تا در این مرحله زمانی این شتاب را بیشتر کند واین جنبش به برکت اشتباهات تاکتیکی محمود احمدی نژاد و تیم کودتایی نظامی شکل گرفت و درحال گسترش و پیشرفتن در بین اقشار و لایه های مختلف اجتماعی است و با تکمیل شدن آین فاز که البته به راه ها و شیوهای گسترش آن در مطالب آینده خواهم پرداخت. استبداد به آخر یک مرحله قبل از سرنگونی خواهد رسید که من آن را فاز اجرایی گذارده ام یا همان برداشت محصول خودمان.
اما نشانه های قدرتمند شدن و بالندگی این جنبش را که حالا به جنبش زنان و دانشجویان پیوند خورده است را می توان این چنین بر شمرد.
1.شکاف بیش از پیش در جناح به اصطلاح اصولگرا و در گیری هر روز این جناح که باعث شکافهای بزرگ در این جناح و حکومت شده است.
2.لغو و اکرا در اجرای طرح مبارزه با بد حجابی که بخوبی جنبش زنان با پیوند با جنبش سبز در در بیکاره کردن این طرح ایفای نقش نمود علیرغم شاخ و شانه کشیدن روحانیون تند رو حکومت مانند احمد خاتمی و جنتی در نماز جمعه هر هفته و در گیری با دولت بر سر اجرای آن همچنان دولت و نیروی انتظامی از اجرای آن شانه خالی میکند نباید فراموش کرد که این روحانیون تندرو در گذشته نقش کلیدی در این مورد داشتند.
3.از دست رفتن و تیره و تار شدن جلوه جهانی حکومت در بین کشورهای تاثیر گزار در دنیا و خاورمیانه و عیان شدن چهره واقعی و سرکوب گر حکومت در مواجعه با شهروندان که بدنبال حقوق حقه خود هستند.
4.بسیج کلیه ابزار سرکوب از نیروهای امنیتی و بسیجی ،سپاه، لباس شخصی، سانسور و فیلترینگ، پارازیت بر روی شبکه های فارسی زبان خارج از کشور و ایجاد فضای پلیسی با گذشت یک سال از ظهور جنبش سبز
5.برخورد و بازداشت فعالان سیاسی و حقوق بشری و دانشجویی حتی افرادی که ضعم حکومت سرشناس و تاثیر گزار نبودند.
6.فشار روز افزون بر رهبران جنبش آقایان موسوی و کروبی
7.تبلیغات مداوم از صدا و سیما و دیگر رسانه های کودتا چیان بر علیه جنبش در طول یکسال گذشته که البته نشان دهنده جدی بودن خطر جنبش برای کودتا چیان است.
8.احضار و اخراج دانشجویان فعال در محیط دانشگاه
اینها همه نکاتی است که بذهن من رسید که همه نشاندهنده زنده بودن جنبش سبز و هراس حکومت از آن است و البته مادامی که یک ملت در ذهن و ضمیر خودآگاه خود به دنبا ل تغییر و دگرگونی اوضاع باشند.چه با این جنبش سبز چه با هر جنبش و حرکتی دیگر راه را بسوی آزادی و دمکراسی و دنیایی بهتر طی خواهد کرد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر