۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

تکرار تاریخ : انحلال احزاب، تک صدای کردن کشور، سقوط حاکمیت

بنظر می رسد وقایع امروز ایران به نوعی تکرار تاریخ است و شاهد تغیرات، تحولات بنیادی و شاید ویرانگر در زمینه سیاسی و اجتماعی در ایران هستیم. در سال 1353 حزب رستاخیز به دستور محمد رضا پهلوی تشکیل شد و تمامی احزاب قانونی در آن زمان مانند حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب پان ایرانیست، حزب ایرانیان در این حزب واحد (رستاخیز) ادغام شدند.

به عقیده بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی، یکی از علل تشکیل حزب رستاخیز شکست رژیم در اهداف و برنامه های انقلاب سفید بود. و بدنبال آن محمد رضا پهلوی در سال 1354 اعلام کرد: " هرکس نمی خواهد عضو این حزب شود بیاید گذرنامه اش را بگیرد و از ایران خارج شود."


در واقع مخالفین حکومت پهلوی سالها بدنبال چنین اشتباهی از جانب شاه بودند، که او و با بستن فضای سیاسی، قلع وقمع مردم و حمله به فیضیه، دستگیری رهبران انقلاب، اعدام و زندانی کردن مخالفان، تک حزبی و تک صدایی کردن کشور و ایجاد رژیمی دیکتاتوری این اشتباه را مرتکب شد آن را همچون هدیه ای دو دستی به مخالفین خود واگذار کرد. در چنین شرایطی محمد رضا پهلوی حلقه خودی ها را تنگ تر کرد و فضای باز سیاسی که همچون اکسیژنی برای یک جامعه پویا و جوان ضروری است را بکلی مسدود و برای یک انفجار بزرگ که همان انقلاب 57 بود آماده تر کرد. توپی که شاه برای مخالفین خود جلوی دروازه خود کاشت، تبدیل به یک گل طلایی شد. حمله به این حزب، نارضایتی عمومی حاصل از نتایج انقلاب سفید و تک حزبی شدن کشور راه را برای فروپاشی رژیم هموارتر کردند.


و این بار جمهوری اسلامی، در شرایطی که حاکمیت در بدترین وضع موجود بخصوص در 20 سال گذشته خود قرار دارد که در بعد بین المللی تحریم های شدید اقتصادی، انزوای بیشتر حاکمیت، سایه سنگین جنگ بر کشور احساس می شود، دولت با سیاستهای اشتباه اقتصادی و سیاسی وضع را از پیشتر بدتر کرده است،خبر اعتصابات در شهرهای مختلف کشور هر روز به گوش می رسد و از طرفی حاکمیت بعد از کودتای انتخاباتی سال گذشته، از لحاظ اعتبار و محبوبیت در پایین ترین سطح خود در نزد مردم ایران و دنیا قرار دارد.


با صدور حکم قطعی انحلال احزاب جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب توسط حاکمیت، جمهوری اسلامی بخش بزرگی از نیروهای وفادار به خود را که موازنه قدرت در ایران را حفظ می کردند را حذف و حلقه و دایره بخش اقلیت را کوچکتر کرد و حاکمیت وارد فاز جدیدی از حیات خود شد و با تک صدایی کردن کشور زمینه انحلال و فروپاشی خود را کلید زد.


نگاهی به روند این اقدام ( انحلال دو حزب منتقد دولت ) این مسئله را روشن می سازد که دولت پادگانی از اولین سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بدنبال بستن فضای سیاسی و اجتماعی و خفه کردن منتقدین خود و تک حزبی و تک صدای کردن کشور بوده است. سخنان احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری خود که گفت : " نظام ما تنها یک حزب دارد و آن حزب ولایت است" تا قطع یارانه های احزاب سیاسی در اولین سال ریاست جمهوری خود گواه برا این ادعاست.


حزب مشارکت از جوان ترین و پویا ترین احزاب در ایران است که از تشکیلات و سازماندهی خوبی در بین اقشار مختلف و در شهرهای سراسر ایران برخودار است. شاخه جوانان این حزب بخوبی در بین قشر جوان و دانشجو جا افتاده است و می توانست و پتانسیل آن را داشت که دوم خرداد دیگری را رقم زند و حاکمیت را با اصلاحاتی درست، جان دوباره بخشد که این کار با انحلال این احزاب به پایان رسید و حاکمیت بین دوراهی که یک راه به ادامه حکومت و دیگری سقوط است راه دوم را برگزید.

0 نظرات:

ارسال یک نظر