۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

جايگاه منافع ملي در جمهوري اسلامي


بعد از سفر محمود احمدي نژاد به لبنان و استقبال نيروهاي وابسته به حزب الله از او در شهر بيروت و بنت جبيل در جنوب لبنان، روزنامه لبناني الديار، چندي پيش از سفر سعد حريري نخست وزير اين كشور و رهبر جريان المستقبل (آينده ) و ائتلاف 14 مارس كه در سال 2005 بعد از ترور رفيق حريري بر ضد سوريه در لبنان شكل گرفت خبر داد.


به نوشته الديار، غضنفر ركن آبادي سفير ايران در لبنان به اين روزنامه گفت:" كه ايران از پرونده لبنان ( قتل رفيق حريري ) به خوبي آگاه است، و خود داراي رابطه دوستانه مثبتي با حريري است.


شايد كمتر تحليلگر سياسي بود كه پيوند سياسي طيف 14 مارس كه منتقد حزب الله و دخالتهاي جمهوري اسلامي در لبنان بود را با حکومت سرکوب گر تهران را تا يك ماه قبل از سفر محمود احمدي نژاد به لبنان را بتواند پيش بيني كند، شايد آخرين خبر از اين پيوند مربوط به حضور وليد جنبلاط و امين الجميل از شخصيتهاي منتقد سخت سياستهاي ايران در لبنان بودند كه در سفارت جمهوري اسلامي در بيروت با سفير ايران پيوند اخوت و دوستي امضاء كردند.


اين چرخش صدو هشتاد درجه احزاب و شخصيتهاي لبناني در برابر مواضع قبلي و نزديكي بيشتر به حزب الله لبنان و جمهوري اسلامي تنها يك توجيه براي لبناني ها مي تواند داشته باشد و آن تاميين منافع ملي لبنان و لبناني ها و گروه شبه نظامي حزب الله


روزنامه فرانسوي (( لوموند)) در آخرين شماره خود به تاريخ شانزدهم اكتبر مي نويسد ايران براي بازسازي جنوب لبنان، كه در جريان جنگ با اسرائيل به شدت آسيب ديده بود نزديك به يك ميليارد دلار هزينه كرده است كه از جمله براي ساختن 670 كيلومتر راه، 73 مسجد، 48 پل و 19 مركز پزشكي بهمين مناسبت لبناني ها فرياد " دكتر احمدي نژاد پدر مقاومت، جنوب لبنان سپاسگزار توست از او استقبال كردند."


از طرفي ديگر، در جريان همين سفر 17 توافق نامه همكاري بين دو كشور البته بصورت يكطرفه از جانب ايران امضاء شد، كه در جريان يكي از توافق ها جمهوري اسلامي وام چهارصدو پنجاه ميليون دلاري براي انجام طرح هايي در زمينه برق و آب در اختيار لبنان قرار داد. البته اين هزينه، دست و دلبازيهاي جمهوري اسلامي براي تجهيز حزب الله به انواع و اقسام سلاحهاي نظامي و ديگر كمكها به اين گروه را در برنمي گيرد.


در مناسبات و روابط بين المللي، معمولا كشورهاي ثروتمند، كمكهاي نقدي و غير نقدي خود را در اختيار كشورهاي فقيرتر قرار مي دهند.


سطح ثروت مردم يك كشور، از تقسيم كل توليد ناخالص داخلي بر جمعيت آن كشور به دست مي آيد و به اين شاخص توليد سرانه گفته مي شود كه با دلار اندازه گيري مي شود.


آگر به آمار بين المللي، از جمله گزارش هاي صندوق بين المللي پول مراجعه كنيم، ملاحظه خواهيم كرد كه توليد سرانه در لبنان 9 هزار دلار است و در ايران چهار هزارو 400 دلار به عبارت ديگر، يك ايراني بطور متوسط نصف سطح زندگي يك لبناني را دارد.


البته كمكهاي ايران به كشورهاي مثل زيمباوه، گامبيا، نيكاراگوئه، بوليوي، تانزانيا، جمهوري دموكراتيك كنگو، و غيره را هم بايد در نظر گرفت، كه نه تنها با اقتصاد كه با هيچ منطق، سياسي و شرعي و ديني هم خواني ندارد.


اين در حاليست كه شهر بم بعد از 6 سال از وقوع زلزله هم چنان فاقد امكانات رفهي مناسب براي ساكنين اين شهر است و بسياري از مناطق شرقي و جنوبي شرقي كشور در فقر و فلاكت دست و پا مي زنند.


خود آقاي احمدي نژاد به عنوان يك خاطره شيرين تعريف كرد كه يك پير زن ونزوئلايي وقتي خانه اي را كه ايران برايش ساخته بودند تحويل گرفت، از اينكه رئيس جمهوري اسلامي برايش رفاه به ارمغان آورده تشكر كرد. بد نيست بدانيم كه سرانه در ايران چهار هزار و 400 دلار است و در ونزوئلا 11 هزار و 400 دلار.


حال بايد از سردمداران جمهوري اسلامي پرسيد كه منافع ملي كشور در كجاي سياستهاي آنان قرار دارد؟

0 نظرات:

ارسال یک نظر