۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

شرایط محمد خاتمی برچه مبنایی بود؟


آزادی زندانیان، پای‌بندی همگانی به‌خصوص مسئولان به قانون اساسی و اجرای همهجانبه و کامل آن، فراهم آوردن سازوکار برای برگزاری انتخابات سالم و آزاد: این شرایطی هستند که آقای محمد خاتمی، طی سخنانی در نشستی با اعضای خط امام مجلس شورای اسلامی به‌عنوان کف خواست‌های اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات آتی اعلام کرد. البته این سخنان با واکنش شدید و خشمگینانه مخالفان محمد خاتمی و اصلاح‌طلبان همراه بود؛ از دادستان تهران که رهبران جنبش سبز را به محاکمه قریب‌الوقوع تهدید کرد تا امامان جمعه (آیت‌الله جنتی) که این سخنان را وقیحانه خواند.


اما تنها مخالفین داخلی اصلاح‌طلبان و اقتدارگرایان نبودند که به این سخنان واکنش نشان دادند. کسانی که خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی هستند نیز این سخنان را به نوعی ناشی از خوش‌بینی آقای محمد خاتمی و اصلاح‌طلبان برای اصلاح ساختار حکومت دانستند. آنها این سخنان را بهانه‌ای برای تآکید بیشتر بر ضرورت براندازی حکومت جمهوری اسلامی قرار دادند و این چنین وانمود کردند که اصلاحات به پایان خط خود رسیده است.

جدا از تمامی این واکنش‌ها، نگارنده بر این نظر است شر‌ط‌‌‌‌گذاری محمد خاتمی در حمایت از بیانیه‌ی هفدهم آقای میرحسین موسوی است و می‌تواند به مثابه اتمام حجتی با حاکمیت قلمداد می‌شود. در ضمن این شرط‌‌گذاری تأییدی بر این موضوع است که ممکن است در صورت امتناع حاکمیت از اصلاح، سرنگونی در کمین آن باشد.


چگونه است که آقای خاتمی در این برهه از زمان که حاکمیت فضای سیاسی کشور را به انسداد کامل رسانده و از زبان زور و خشونت و سرکوب استفاده می‌کند و بعضی قلمداد می‌کنند که جنبش اعتراضی در حالت غیر انفعالی قرار دارد، لب به چنین سخنانی بر پایه‌ی قدرت می‌گشاید؟


۱. حاکمیت به خوبی می‌داند که چنین فضای سرکوب و اختناق افسارگسیخته دوام نخواهد داشت؛ به‌خصوص بخش کمی عاقل‌تر حاکمیت (حلقه‌ی بیت رهبری و بخش از اصول‌گرایان) و بر این باورند که هرچه زودتر باید شرایط به حالت عادی بازگرداند تا از طرفی حاکمیت خود را برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری دور بعد آماده کنند و از سوی دیگر جامعه و کشور را برای شرایط سخت‌تر اقتصادی واکسینه کند؛ اما حاکمیت به‌خوبی می‌داند تا جنبش سبر زنده است و نفس می‌کشد، چنین هدفی غیر ممکن است.


۲. رهبران جنبش سبز و حاکمیت به خوبی از عمق پیدا کردن مبارزات مردم ایران آگاه هستند و همچنین حاکمیت می‌داند که جنبش سبز به این فضای سرکوب به خوبی خو گرفته و راه‌های کم‌هزینه‌تری برای مبارزات انتخاب کرده است و هرچه این مبارزات زیرزمینی‌تر شود، خطر آن برای حاکمیت بیشتر خواهد بود.


۳. بخشی از اصول‌گرایان میانه‌رو که با دولت میانه‌ای ندارند (لاریجانی، توکلی، مطهری، باهنر و ...) بر این باورند که با حذف اصلاح‌طلبان از صحنه سیاسی کشور در واقع توازن قوا در کشور برهم خورده است. اینک ممکن است جناح کودتاچی و مافیای سپاه در مرحله‌ی بعدی به سراغ آنان بیاید و چه بسا با یک‌پارچه کردن مجلس نیز دیگر نیرویی در برابر آنها باقی نماند.


۴. اگر بپذیریم که جنبش سبز طیف گسترده‌ای از افراد با گرایش سیاسی مختلف را در زیر چتر خود گرد آورده، این موضوع را نیز باید پذیرفت که این جنبش از دل جنبش اصلاح‌طلبی جوانه زده و حال در حال تبدیل شدن به درختی تنومند است. حاکمیت بسیار از آینده‌ی جنبش سبز بیمناک است و به خوبی می‌داند که جنبش سبز به حرکتی فراگیر بدل شده است. بخصوص با مشکلات اقتصادی به وجود آمده و بحث یارانه‌ها، اگر تاکنون مردمان بیشتری جنبش جذب نشده‌ باشند، در آینده نه چندان دور ممکن است به جنبش بپیوندند.


آقای محمد خاتمی و رهبران جنبش سبز به‌خوبی از این موارد آگاهند و از این زمان بسیار حساس و شرایط به وجود آمده برای دنبال کردن اهداف جنبش استفاده می‌کنند و جنبش را همانند شمشیر داموکلس در بالای سر حاکمیت قرار داده‌اند.

شرایط اعلام شده توسط آقای خاتمی را باید از موضع قدرت ارزیابی کرد و باید دید در آینده بخش عاقل‌تر حاکمیت بر مواضع سرکوبگرانه‌ی کنونی خود استوار خواهد ماند یا خیر.

0 نظرات:

ارسال یک نظر