بعضی میگویند، وضعیت بد اقتصادی عامل اصلی روسپیگری است. بعضی ارضای تمایلات جنسی افسارگسیخته و زیادهخواهی را در این زمینه دخیل میدانند. گروهی دیگر وضعیت بد آموزشی و تربیتی در جامعه را عامل اصلی گسترش آن در ایران میدانند، اما دلیل و عامل هرچه باشد این معضل اجتماعی به سرعت در حال رشد است.
روسپیگری یا تنفروشی، آمیزش جنسی یک فرد با «درخواستکننده سکس» به منظور کسب درآمد و دریافت پول و به عبارت دیگر «فروش سکس» است. آنتونی گیدنز، جامعهشناس معروف این تعریف را چنین تکمیل میکند، «میان معشوقه مزد بگیر که دلیل اصلی او برای ارزانی داشتن جنسی به حامیاش، پولی است که به او پرداخت میشود و روسپیگری بدینگونه تفاوت آشکاری وجود ندارد گرچه تفاوت اصلی در این است که روسپیان دسترسی متعدد را به خریداران متعدد میفروشد»
.
روسپیگری پدیده جدیدی نیست. قدمتی به درازای تاریخ دارد و در تمدنهای یونان، روم، چین، هند و ایران باستان هم وجود داشته است و حتی در برخی مقاطع و مکانها عبادت شمرده میشد. در آن زمانها مادران، دختران خود را برای انجام این عمل نذر معابد میکردند تا با راهبان، کشیشان و مردانی که در معابد بودند، ارتباط جنسی داشته باشند. آنها متاع جنسی خود را که هدیه الهی و ناموس خلقت در دست زنان میدانستند، به معابد پیشکش میکردند و این کار مقدس شمرده میشد و وجاهت زیادی داشت.
کاربردهای فرهنگی اصطلاح روسپی به شکل نامحدودی متفاوت است و استفاده از این اصطلاح بهعنوان واژهای تحقیرآمیز فعالیتهایی را نشان میدهد که به شکل رسمی روسپیگری را در یک مضمون فرهنگی مطرح نمیکنند. این اصطلاح به شکل بیربط برای نشان دادن کسی که درگیر فعالیتهای جنسی غیر عادی است، همانند رابطه جنسی غیر متعارف یا روابط بیرون از ازدواج، به کار برده میشود.
تا همین اواخر، وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران و ایرانیان- حتی ایرانیان خارج از کشور که با فرهنگ متفاوت و جامعهای بازتر روبهرو هستند- به گونهای بوده است- و حتی هست- که به زنانی که تنوعطلبی جنسی داشتند، به عنوان دشنام و صفتی تحقیرآمیز، جنده (به معنای روسپی) اطلاق میشد و حتی میشود. در عین حال مردانی که تنوعطلبی جنسی داشته باشند، مطابق قوانین شرعی و مدنی در جمهوری اسلامی آزاد هستند و اگر چند زن داشته باشند، شرط پیش روی آنها این است که با «عدالت» با آنان رفتار کنند یا به عبارتی با «عدالت» از هرکدام کامجویی کنند. در بخشهایی از جامعه هم که چندزنی مرسوم نیست، به عنوان دشنام به چنین مردانی «هوسران» یا با واژههای سبکتر «خانم باز» و «زنباره» گفته میشود.
گاهی از اصطلاح روسپی از جانب حکومت اسلامی به عنوان ابزاری سیاسی برای کوچک و پست نشان دادن مخالفان و منتقدان استفاده شده است. به عنوان نمونه زمانی که شماری از زنان و دختران معلم، کارمند و دانشآموز در تاریخ ۱۷ اسفندماه ۱۳۵۷ (هشتم مارس) در تظاهرات اعتراضی ۱۵ هزارنفری در مخالفت به اجباری شدن حجاب در ادارهجات و اماکن عمومی شرکت کردند، روزنامههای دولتی برای تحقیر زنان و ایجاد جو منفی نسبت به آنان، این حرکت اعتراضی زنان را به عنوان اعتراض روسپیان اعلام کردند و نوشتند: «امروز گروهی از زنان بدنام و روسپیان و فواحش محلات معلوم الحال که بساط کاسبیشان برچیده شده، دست به تظاهرات زدند.» [۱] و[۲]
آمارهای غیر واقعی دولتی
مقامات دولتی ایران، آمار درست و روشنی از شمار زنان خیابانی و روسپی بنا بر ملاحظات اجتماعی و سیاسی ارائه نمیدهند. آنچه در خبرگزاریها و سایتهای اینترنتی حكومتی به آن استناد میشود حاكی از رشد كمسابقه روسپیگری در حكومت اسلامی است. (زنان خیابانی اصطلاحی است كه در حكومت دینی ایران به زنان روسپی اطلاق میشود.)
ششسال پیش، شمار زنان خیابانی چهارهزار نفر اعلام شد، دوسال پیش گفتند دختران فراری سههزارنفر هستند. سنت سالهای گذشته مسئولان بهزیستی، ارائه آمار عملکرد دربارهزنان خیابانی و دختران فراری و همچنین شمار آنها بود. ششسال پیش، هادی معتمدی،مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی بهزیستی کشور گفته بود که آمار نجومی درباره این پدیده را قبول ندارد، ولی در همان زمان اعلام کرده بود چهارهزار زن خیابانی در کشور وجود دارد که بهزیستی تنها قادر است سالانه هزار و۵۰۰ نفر از آنها را ساماندهی کند. البته این مقام مسئول گفته بود نیمی از زنانی که ساماندهی شدهاند، به چرخه کارگری جنسی در مقابل دریافت پول، بازمیگردند.
این در حالی است كه فرمانده پلیس پایتخت، سردار حسین ساجدینیا، به تازگی شمار زنان خیابانی را حدود صد نفر اعلام کردهاست. در واکنش به این آمار، گروهی از مقامات دولتی معتقدند اگر شمار زنان خیابانی تنها صد نفر است جمعآوری آنها كار چندان دشواری نیست ومیتوان به راحتی فضای جامعه را از چنین معضلی پاک کرد.
با این حال، داریوش قنبری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتوگو با خبر آنلاین این آمارها را چندان با اهمیت نمیداند ومیگوید:
«تهیه آمار برای زنان خیابانی دشوار است و نمیتوان با قاطعیت گفتچه تعداد زنان خیابانی وجود دارد. اگرچه تعداد این زنان بر اساس آمار ارائهشده کم است اما نمود زیادی دارند و باید بپذیریم این افراد چهره شهر رازشت کردهاند.» او کنترل این پدیده توسط نیروی انتظامی را «انتظاری نابهجا» میداند و میگوید: «نیروی انتظامی نمیتواند در این زمینه معجزه کند، این پدیده ریشه پیچیدهای دارد که مسائل اقتصادی و فقر یکی از عوامل اصلی آن است
.»
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران وجود صد زن خیابانی را بعید نمیداند وبه خبرگزاری مهر میگوید: «شاید این تعداد در خیابانهای شهر تهران باشند و توسط نیروی انتظامی دستگیر و در کلانتریها پرونده داشته باشند، اما با توجه به رشددختران مجرد و مردانی که امکان ازدواج ندارند، این رقم بسیار بالاتر است.دخترانی که از طریق فضای مجازی و یا تلفن صیغه میشوند و برای رابطهای که دارند پول ماهیانه دریافت میکنند در این آمارها نمیآیند.»
آقای اقلیما ادامه میدهد: «تعداد محدودی از این زنان در خیابانها هستند و برخی تلفنی به مکانهای گوناگون فرستاده میشوند، اما در شرایطی که سالیانه ۶۰ هزارنفر به زنان سرپرست خانواده اضافه میشود و بسیاری از آنها گرفتار فقر هستند نمیتوان گفت تنها ۱۰۰ زن خیابانی وجود دارد.»
بر اساس گزارش پایگاه خبری و تحلیلی فرارو، مدیر کل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی در سال ۱۳۸۲ اعلام کرد که در ششماهه اول سال، دوهزار زن خیابانی و حدود ۵۰۰ دختر فراری از خیابانهای شهر جمعآوری شدند.
دکتر معتمدی چنین گفته بود: «آمارهای رسمی بیانگر تعداد چهارهزار زن خیابانی است که باید از خیابانها جمعآوری شوند، اما ممکن است موارد دیگری هم باشد که ما آنها را جزو زنان ویژه نمیدانیم. بر اساس نظر دکتر معتمدی نمیتوان آمار دقیقی از تعداد زنان و دخترانی که در معرض آسیبهای اجتماعی هستند، ارائه داد؛ زیرا برای به دست آوردن آمار دقیقی از تعداد زنانی که در معرض فحشا و آسیبهای اجتماعی هستند، باید آمار دقیق طلاق، ایدز، فرار و سایر بزهکاریهای اجتماعی در دسترس باشد.»
دکتر معتمدی نیز در سال ۱۳۸۳به رشد ۱۰ تا ۱۵ درصدی آمار آسیبهای اجتماعی اشاره کرده و گفته بود: «متاسفانه معضل زنان خیابانی و دختران فراری نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این پدیده نیز هرساله با رشد ۱۰ تا ۱۵ درصدی مواجه میشود. بهطوری که در سال ۸۱ تعداد این زنان سه هزار نفر محاسبه شده بود که با پیش بینی رشد ۱۵ درصدی در سال ۸۲ به بیش از سه هزار و ۵۰۰ نفر افزایش یافت، اما نمیتوان نظر قطعی در خصوص آمار سال ۸۳ ارائه داد.»
دست آخر، به گزارش مهر، سردار احمدرضا رادان، جانشین فرماندهی نیروی انتظامی، در یک نشست خبری آب پاکی را به دست همه ریخت و در مورد مصاحبه سردار ساجدینیا فرماندهی پلیس پایتخت در مورد حضور کمتر از ۱۰۰ زن خیابانی در پایتخت گفت: «من این خبر و آمار را تکذیب میکنم.» وی افزود: «در کشور ما واقعاً نباید عاجز باشیم که برای ۵۰۰ نفر از این افراد کار نداشته باشیم و باید در این مورد دستگاههای مسئول وارد شده و قوه قضائیه همکاری داشته باشد.»
هنوز آمار مشخصی از سوی دستگاههای ذیربط در مورد زنان خیابانی بنا به تبعات خبری آن وجود ندارد ولی موضوع روشن این است كه این آمار هرسال با توجه به شرایط بد اقتصادی و اجتماعی با سرعت عجیبی در حال رشد است.
روسپیگری شغل یا ارضای هوای نفسانی؟
بهروز ۳۴ ساله در یک مغازه فروش وسایل صوتی و تصویری در خیابان جمهوری تهران کار میکند. با آشنایی قبلیای که از او داشتم و دانستن ارتباطهایش با زنان روسپی، از دلیل ارتباط جنسیاش با زنان روسپی میپرسم: «من از صبح تا شب توی این مغازه کار میکنم و تنها ۴۰۰ هزار تومان ماهانه درآمد دارم. من با اینکه مجردم و تو خانه پدر مادرم زندگی میکنم ولی این مبلغ کفاف زندگیام را نمیدهد. حالا چه برسد به ازدواج و تشکیل خانواده.»
بهروز میافزاید: «تمایلات جنسی را نمیشود کاری کرد، من کسی نیستم که با دختران باکره ارتباط برقرار کنم، با احساسشان بازی کنم و بعد رهایشان کنم. آنها در ارتباطشان انتظار ازدواج دارند، اگر بعد از ارتباط جنسی خواسته آنها را رد کنیم، آنوقت تحت فشار خانواده دختر قرار میگیریم و بعد پایم به مراجع قضایی کشیده میشود و آبرویم میرود.»
این مرد جوان ماهانه ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان خرج زنان روسپی میکند: «با اینکه بعد هم خیلی پشیمان میشوم، چون به سختی این پول را در میآورم ولی چکار باید کرد؟»
از بهروز در مورد شکل ارتباطش با زنان روسپی میپرسم: «من برای خودم شخصی را دارم و هر وقت لازم شد با موبایلش تماس میگیرم. او هم دو دختر در کنارش دارد. هر بار یکی را برای من میفرستد.»
چندی پیش روزنامه جوان، وابسته به ارگان سپاه پاسداران، با تیتر «آمار تکاندهنده از وضعیت زنان خیابانی» در تاریخ سهشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، به نقل از مقامات انتظامی و قضایی خبر از دستگیری بالغ بر دو هزار زن خیابانی داد.
این روزنامه حکومتی نوشت: «با بررسی وضعیت آنها، مشخص شده ۶۰۰ نفر از آنها روسپیگری را به عنوان شغل خود انتخاب کردهاند و هزار و ۴۰۰ نفرشان از طریق شبکههای مجازی به این دام افتادهاند و اقدام به ارتباط گیری با مردان هوسران کردهاند.» یعنی بیش از یک سوم این افراد از راه روسپیگری امرار معاش میکنند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی برخلاف نظر آسیبشناسان که معتقدند زنان خیابانی در درجه اول قربانی نیاز مالی، مشکلات و مسائل اقتصادی خود هستند، نقش برخی از مردان را پر رنگ میداند؛ چرا که زمانی عرضه چنین پدیدهای صورت میگیرد که به دلیل زیادهخواهی، تنوعطلبی و هوسرانی تقاضایی وجود داشته باشد. در این بازار عرضه و تقاضا، نقش مردان بسیار خطرناکتر، سودجویانهتر و هوسبازانهتر است و زنان اصلیترین قربانیان این عرصه بهشمار میروند.
از سوی دیگر، احمد روزبهانی، مدیرکل مبارزه با مفاسد اجتماعی ناجا در پاسخ به خبرنگار خبرگزاری فارس اعلام کرده است که بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده، یکی از عوامل وجود زنان خیابانی در کشور ماهوارهها هستند و طی پنج ماه اول سال جاری ۱۱۰ هزار قطعه از تجهیزات ماهواره از سطح کشور جمعآوری شده است؟!
بنا بر تحقیقات به عمل آمده حدود ۹۰ درصد دختران فراری از خانوادههای طلاق و زنان خیابانی نیز عمدتاً از خانوادههای نابهسامان هستند که مورد همسرآزاری قرار گرفتهاند و یا شوهرانی بیکار، معتاد و زندانی دارند. همچنین در خصوص زنان ویژه نیز اکثراً از افرادی هستند که مادران آنها نیز درگیر این مسئله بودهاند. البته گفتنی است زنان و دختران جمعآوری شده توسط نیروی انتظامی پس از گذشت مدت زمان محدود مجدداً به خیابانها و فعالیتهای سابق خود بازمیگردند.
سن و سال روسپی و روسپیگری
بهروز درپاسخ سئوالم در مورد سن دختران روسپی میگوید: «خود آن زنی که من با او تماس میگیرم اسمش محبوبه است. ۳۵ به بالا دارد. خود او ارتباط جنسی با کسی برقرار نمیکند. کارش بردن این دو دختر ۱۶ و ۱۷ ساله به مکانهای مورد نظر است.»
بهروز در مورد زنان خیابانی میگوید: «نمیتوان با هر زنی در خیابان ارتباط برقرار کرد. ایدز و انواع بیماریهای مقاربتی در خیابانها بیداد میکند. من که جرئتش را ندارم، اما اینها مطمئن هستند و همیشه کاندوم همراه میآورند و در کل مراعات میکنند.»
به گزارش خبرگزاری کار ایران، سیدکاظم رسولزاده طباطبایی، مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس کارگروه زنان و دختران آسیبدیده و در معرض آسیب، طی مراسمی که در سالن وزارت کشوربه عنوان یکی از کارگروههای همایش اسلام و آسیبهای اجتماعی برگزار میشد با استناد به تحقیقی که به تازگی در شهر تهران انجام شد به تغییراتی که در روند روسپیگری ایجاد شده است، اشاره کرد و گفت: «در دهه ۶۰ و ۷۰ سن روسپیگری بالای ۳۰ سال بود، اما اکنون سن روسپیگری از ۱۵ سال به بالا رسیده است.»
او در ادامه گفت: «اگر پیش از این اقدام به روسپیگری به خاطر رفع نیازهای اولیه بود اکنون به خاطر رفع نیازهای ثانویه است. از طرفی تا پیش از این پدیده روسپیگری بیشتر در مجردها بروز میکرد اما تحقیقات نشان داده که اکنون روسپیگری در متاهلها بیشتر شده و با رشد سریعی هم مواجه است.»
رسولزاده ادامه داد: «پدیده روسپیگری پیش از این در غیر بومیها بیشتر بود، اما اکنون شیوع این پدیده در طیف بومی و غیر بومی برابر شده است. بنابراین دیگر نمیتوانیم این پدیده را با مهاجرت در پیوند بدانیم.»
به گفته این کارشناس معضلات اجتماعی، «گرچه این پدیده قبلاً در افراد با تحصیلات کمتر از دیپلم دیده میشد اما اکنون این پدیده در افراد تحصیلکرده هم دیده میشود.»
رئیس کارگروه زنان و دختران آسیبدیده به چالشهای موجود در مورد این مسئله اشاره کرد و گفت: «اولین چالش فقدان نظریه جنسی در ایران است. در حال حاضر با افزایش سن ازدواج و کاهش سن بلوغ، فاصله بلوغ و ازدواج به ۱۵ تا ۲۰ سال رسیده است، اما برای رفع مشکلات ناشی از این موضوع مسئولان و علما هیچ نظریه جنسیای ارائه ندادهاند.»
ادامه دارد....
پی نوشت:
۱. داستان اجباری شدن حجاب در ایران: گام اول، چادر برای عروسک فرنگی، نیما نامداری- میدان زنان
۲. وبگاه نویشت :
۳. عکس از کاوه گلستان، شهر نو تهران
0 نظرات:
ارسال یک نظر